طلبگی تا اجتهاد

آنچه که لازم است عرض بکنم - که از همه‌ی این مطالب مهمتر است - نسبت حوزه‌های علمیه است با انقلاب و نظام اسلامی. هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد. نظام اسلامی یک امکان عظیمی را در اختیار داعیان الی‌اللّه و مبلّغان اسلام قرار داده… این فرصت تا امروز کِی برای روحانیت وجود داشته؟
علاوه بر این، ابزارهای تسهیل‌کننده، مثل رایانه‌ها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست![خطاب به روحانیون!).
اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمیشناسید، برسانید؛ این فرصت فوق‌العاده‌ای است؛ نبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد: از فرصت این همه جوان، این همه استبصار، این همه میل و شوق به دانستن، شما برای ترویج معارف اسلامی چه استفاده‌ای کردید؟ نظام اسلامی یک چنین خدمتی به ما معممین و روحانیون کرده. مگر میتوانیم خودمان را کنار بگیریم؟
بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی 19/07/1391

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

رسانه های همسو

۱

ماجرای جالب شیعه شدن سلطان محمد خدابنده توسط علامه حلی + دانلود فیلم تشرف علامه حلی به محضر امام زمان عج به روایت شیخ احمد کافی

 هویت طلبگی کلیپ و فیلم آشنایی با اساتید و بزرگان حوزه علمیه بزرگان

//bayanbox.ir/view/6784848936361847972/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D8%A8%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D9%84%DB%8C-%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87.png

بسم الله الرحمن الرحیم

در این مطلب، قصد داریم قدری با علامه حلّی رضی الله عنه که از بزرگان و اعاظم شیعه و روحانیون به حساب می آید، آشنا شویم. به این منظور شما را به مشاهده یک فیلم به روایت شیخ احمد کافی رحمة الله علیه از تشرف علامه حلی به محضر امام زمان و خواندن زندگینامه این عالم بزرگوار و همچنین خواندن خاطره ای جالب از ایشان دعوت میکنیم.


آشنایی با سرگذشت و زندگینامه علامه حلّی رحمة الله علیه

برای ورود به مطلب، بر روی لینک زیر کلیک کنید:

کلیک کنید


فیلم تشرف علامه حلی به محضر امام زمان (عج)

فیلمی به روایت شیخ احمد کافی رحمة الله علیه از تشرف علامه حلی به محضر امام زمان عجّ الله تعالی فرجه الشریف

مشاهده و دانلود فیلم

برای دانلود بر روی فیلم کلیک راست کرده و save as را بزنید


ماجرای جالب شیعه شدن سلطان محمد خدابنده توسط علامه حلّی:

یکی از ویژگیهای بزرگ در زندگی علامه حلّی - که وی را از دیگران امتیاز بخشیده - شیعه شدن «سلطان محمّد خان خدابنده» به دست وی است که موجب تشیّع بسیاری از افراد و گسترش و نشر کتابهای شیعه گردید و از آن پس، مذهب جعفری در ایران به عنوان مذهب رسمی کشور، اعلام شد، توضیح اینکه: 
شاه خدابنده یازدهمین شاه «ایلخانیان» به سال 709 قمری به مذهب شیعه گروید و در گسترش تشیّع کوشید و وقتی که به تبریز رفت، پس از جلوس بر تخت، به لقب «الجایتو سلطان آمرزیده» ملقّب شد وبه دستور او سکّه های جدیدی درست کردند که در یک طرف سکه نام مقدس پیامبر (صلّیاللّه علیه و آله و سلّم) وامامان (علیهم السلام) را نقش نمودند و در طرف دیگر نام خودشرا. 
شاه خدابنده در مذهب اهل تسنّن بود، ولی زمینه حقّانیّت مذهب جعفری از راههایی به قلبش راه یافته بود. او به تشکیل مجلس مناظره علمای بزرگ، علاقه مند بود، در یکی از آن مجالس، علاّمه حلّی به آن مجلس راه یافت و در یک مناظره ای، یکی از علمای بزرگ شافعی به نام علاّمه شیخ نظام الدّین، عبدالملک مراغی، مغلوب علاّمه حلّی واقع شد و آنچنان تحت تأثیر منطق گویای علاّمه گردید که زبان به ستایش او گشود و گفت: 
«قوّت دلایل این شیخ (علاّمه حلّی) در نهایت ظهور است ولی با توجّه به راهی که علمای سابق ما پیموده اند، اکنون مخالفت با آن موجب اختلاف و آشوب می شود، از این رو لازم است که پرده ها بالا نیاید و مردم به جان هم نیفتند». 
مناظرات بسیار بین علاّمه نظام الدّین با علاّمه حلّی صورت گرفت، علاّمه نظام الدّین روز به روز به عظمت مقام علمی علاّمه حلّی بیشتر پی می برد و نسبت به او احترام بیشتری می کرد. و این موضوع نقش بسزایی در گرایش «سلطان محمد خدابنده» به مذهب جعفری داشت.

سرگذشت سه طلاقه شدن زن در یک مجلس

ملاّ محمد تقی مجلسی در شرح «من لایحضره الفقیه» از جمعی از اصحاب نقل می کند که: 
روزی شاه خدابنده به همسرش غضب کرد و در یک مجلس به او گفت:«اَنْتِ طالِقٌ ثَلاثا؛ تو را سه طلاقه نمودم» (با توجّه به اینکه اگر مردی همسرش را سه طلاقه کند دیگر نمی تواند با او ازدواج کند، مگر آنکه او بامرد دیگری ازدواج نماید. و سپس آن مرد پس از آمیزش، او را (به اختیار خود) طلاق دهد، پس از پایان عدّه طلاق، شوهر اوّل می تواند با او مجدّدا ازدواج نماید). 
شاه خدابنده از کار خود پشیمان شد، علمای بزرگ اسلام را به حضور طلبید و جریان را به آنان گفت و از آنان خواست تا راه حَلّی ارائه دهند. 
همه علما گفتند:«هیچ راه حلی وجود ندارد جز اینکه همسر مطلّقه ات با مردی ازدواج کند و آن مرد بعد از آمیزش با او، او را طلاق دهد...». " 22 ". 
شاه خدابنده گفت:«در هر مسأله ای، اختلاف و گفتگو وجود دارد آیا بین شما در این مسأله اختلاف نیست؟» همه علما به اتفاق گفتند: نه. 
یکی از وزیران شاه گفت: من یکی از علما را می شناسم که در شهر «حلّه» سکونت دارد، به فتوای او اینگونه طلاق، باطل است (منظور او علاّمه حلّی بود). 
شاه خدابنده برای علاّمه حلّی نامه نوشت و وی را احضار نمود. علمای اهل سنت گفتند:«مذهب علاّمه حلّی باطل است، رافضی ها بی عقل هستند!! و برای شاه، صحیح نیست که چنین افرادی را دعوت کند» ولی شاه گفت:«حتما باید او بیاید و این مسأله، مورد بررسی قرار گیرد». 
وقتی که نامه شاه خدابنده به علاّمه حلّی رسید، علاّمه احساس وظیفه کرد و رنج پیمودن راه طولانی راتحمّل نمود و خود را از حلّه به سلطانیّه (پنج فرسخی زنجان)رساند. 
به دستور شاه خدابنده مجلس بزرگی تشکیل شد علمای برجسته چهار مذهب اهل تسنّن در آن مجلس حاضر شدند، سپس علاّمه وارد آن مجلس گردید، ولی هنگام ورود، کفشهای خود را به دست گرفت و سلام بر اهل مجلس کرد و در کنار شاه نشست. 
علمای حاضر در مجلس به شاه گفتند:«آیا ما به تو نگفتیم که علمای رافضی ها، ضعف عقل دارند؟!». 
شاه گفت: آنچه را که او در ورود به مجلس انجام داد از خودش بپرسید. 
علما به علاّمه حلّی گفتند: 
1 - چرا هنگام ورود در برابر شاه خم نشدی و سجده نکردی؟ و آداب مجلس را رعایت ننمودی؟ 
علاّمه در پاسخ گفت:«رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) عالیترین مقام حکومت را داشت و مردم تنها برای او سلام می کردند نه اینکه او را سجده کنند قرآن کریم می فرماید:(... فَاِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتا فَسَلِّمُوا عَلَی اَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِاللّهِ مبارَکَةً طَیِّبَةً...). " 23 ". 
«پس هنگامی که داخل خانه ای شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیّتی از سوی خداوند، سلام و تحیّتی پربرکت و پاکیزه». 
و همه علمای اسلام اتفاق دارند که سجده برای غیر خدا، جایز نیست. 
2 - گفتند:«چرا رعایت ادب نکردی و در کنار شاه نشستی؟». 
علاّمه در پاسخ گفت:«در مجلس جز در کنار شاه، جای خالی نبود»، (هرچه علاّمه می گفت، مترجم گفتار او را برای شاه ترجمه می کرد). 
3 - گفتند:«چرا کفشهای خود را به دست گرفته و همراه خود آوردی؟ این کار را هیچ عاقلی نمی کند». 
علاّمه گفت: ترسیدم پیروان مذهب حنفی آن را بدزدند چنانکه ابوحنیفه کفش رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را دزدید. 
علمای حنفی گفتند: این تهمت را نزن، در زمان رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) هنوز ابوحنیفه متولّد نشده بود. 
علاّمه گفت:«فراموش کردم شافعی این دزدی را کرد». 
علمای شافعی فریاد زدند: تهمت نزن که تولّد شافعی روز وفات ابوحنیفه بود. 
علامه گفت:«اشتباه کردم مالک این دزدی را کرد». 
علمای مالکی فریاد زدند: ساکت باش! بین مالک و پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بیش از صد سال فاصله بود. 
علاّمه گفت:«پس احمد حنبل دزدید». 
علمای حنبلی، منکر شده و مثل سایرین پاسخ دادند. 
در این هنگام، علاّمه رو به شاه خدابنده کرد و گفت:«دانستی که به اعتراف خود علمای اهل سنت هیچیک از رؤ سای چهار مذهب در زمان پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) نبودند، پس این چه بدعتی است که اینان در آوردند و در میان مجتهدین خود، چهار نفر را انتخاب نموده اند و اگر مجتهدی از آنان اعلم و افقه و اتقی باشد، ولی فتوایش ‍ برخلاف فتوای آنان باشد، به قول او عمل نمی کنند؟!». 
شاه خدابنده به علمای اهل تسنن رو کرد و گفت:«به راستی هیچ کدام از رؤ سای مذهب چهارگانه در زمان رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) نبوده اند؟». 
آنان گفتند: آری. (نبوده اند) 
در اینجا بود که علاّمه گفت:«جامعه شیعه، مذهب خود را از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) گرفته که آن حضرت جان پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و پسر عمو و برادر و وصیّ آن حضرت بود». 
شاه خدابنده گفت: از این حرفها بگذرید من شما را برای امر مهمی دعوت کرده ام و آن اینکه:«آیا سه طلاق در یک مجلس واقع می شود؟». 
علاّمه گفت: طلاق شما باطل است؛ زیرا شروط آن محقّق نشده است؛ چون یکی از شرایط آن استماع دو نفر عادل است، آیا دو نفر عادل شنیده است؟. 
شاه گفت: نه. 
علاّمه گفت:«بنابراین، طلاق واقع نشده است و همسر شما بر شما حلال است» (به علاوه سه طلاق در یک مجلس حکم یک طلاق را دارد). 
سپس به بحث و مناظره با علمای مجلس پرداخت و همه آنان را مجاب کرد، شاه خدابنده در همان مجلس مذهب تشیّع را قبول کرد. به راستی علاّمه حلّی چه خدمت بزرگی کرد که اگر هیچ فضیلتی جز این، برای او نبود، بر عظمت مقام او، بر سایرین، کفایت می کرد. 
و از آن پس علاّمه، مورد علاقه مخصوص سلطان محمد خدابنده واقع شد و از امکانات حکومت به نفع اسلام و تقویت ارکان تشیّع، کمال استفاده را نمود. 
و عجیب اینکه شاه خدابنده و علاّمه حلّی هردو در یک سال، یعنی سال 726 هجری قمری از دنیا رفتند!

 

برچسب ها علامه حلی

نظرات (۱)