آنچه که لازم است عرض بکنم - که از همهی این مطالب مهمتر است - نسبت حوزههای علمیه است با انقلاب و نظام اسلامی. هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد. نظام اسلامی یک امکان عظیمی را در اختیار داعیان الیاللّه و مبلّغان اسلام قرار داده… این فرصت تا امروز کِی برای روحانیت وجود داشته؟
علاوه بر این، ابزارهای تسهیلکننده، مثل رایانهها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست![خطاب به روحانیون!).
اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمیشناسید، برسانید؛ این فرصت فوقالعادهای است؛ نبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد: از فرصت این همه جوان، این همه استبصار، این همه میل و شوق به دانستن، شما برای ترویج معارف اسلامی چه استفادهای کردید؟ نظام اسلامی یک چنین خدمتی به ما معممین و روحانیون کرده. مگر میتوانیم خودمان را کنار بگیریم؟
بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی 19/07/1391
جستجو
بایگانی
- تیر ۱۳۹۹ (۱)
- اسفند ۱۳۹۸ (۲)
- بهمن ۱۳۹۸ (۶)
- دی ۱۳۹۸ (۴)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱)
- تیر ۱۳۹۸ (۱)
- خرداد ۱۳۹۸ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۲)
- فروردين ۱۳۹۸ (۴)
- اسفند ۱۳۹۷ (۳)
- بهمن ۱۳۹۷ (۲)
- دی ۱۳۹۷ (۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۲)
- آبان ۱۳۹۷ (۶)
- مهر ۱۳۹۷ (۴)
- شهریور ۱۳۹۷ (۱۰)
- مرداد ۱۳۹۷ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۷ (۴)
- خرداد ۱۳۹۷ (۱۰)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۶)
- فروردين ۱۳۹۷ (۴)
- اسفند ۱۳۹۶ (۶)
- بهمن ۱۳۹۶ (۴)
- دی ۱۳۹۶ (۳)
- آذر ۱۳۹۶ (۴)
- آبان ۱۳۹۶ (۳)
- مهر ۱۳۹۶ (۳)
- شهریور ۱۳۹۶ (۳)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱۶)
- تیر ۱۳۹۶ (۶)
- خرداد ۱۳۹۶ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۱۳)
- فروردين ۱۳۹۶ (۲)
- اسفند ۱۳۹۵ (۴)
- بهمن ۱۳۹۵ (۷)
- دی ۱۳۹۵ (۸)
- آذر ۱۳۹۵ (۷)
- آبان ۱۳۹۵ (۱۶)
- مهر ۱۳۹۵ (۷)
- شهریور ۱۳۹۵ (۵)
- مرداد ۱۳۹۵ (۴)
- خرداد ۱۳۹۵ (۲۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۱۴)
- فروردين ۱۳۹۵ (۳)
- اسفند ۱۳۹۴ (۱۶)
- بهمن ۱۳۹۴ (۱۹)
- دی ۱۳۹۴ (۱۹)
- آذر ۱۳۹۴ (۱۸)
- آبان ۱۳۹۴ (۱۸)
- مهر ۱۳۹۴ (۴۳)
- شهریور ۱۳۹۴ (۱۵)
- مرداد ۱۳۹۴ (۱۴)
- تیر ۱۳۹۴ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۴۶)
- فروردين ۱۳۹۴ (۲۴)
- اسفند ۱۳۹۳ (۱۹)
- بهمن ۱۳۹۳ (۵)
- دی ۱۳۹۳ (۴)
- آذر ۱۳۹۳ (۲)
- آبان ۱۳۹۳ (۱۳)
- مهر ۱۳۹۳ (۱۱)
نويسندگان
- بهنام نوذری (سردبیر) (314)
- محسن بهرامی (87)
پربحث ترين ها
-
-
-
-
صوت تدریس صرف (ساده)/ استاد کچویی
۹۴/۰۷/۲۵ -
-
-
-
مشاوره سبک زندگی اسلامی/سبک خواب
۹۴/۱۰/۲۷ -
فرهنگ لغت عربی
۹۵/۱۱/۲۴ -
رسانه های همسو
کلیات علوم اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
در این مطلب، کلیاتی از علوم اسلامی، شامل احکام، عقاید، اخلاق، عرفان، فلسفه و حکمت و تعریف هر یک به صورت مختصر پرداخته شده است.
در این مطلب، پاسخی مختصر به این سؤالات داده خواهد شد:
* ادراکات انسانی چند نوع است؟
* علمی که در مورد هر یک از این ادراکات به بحث و بررسی پرداخته است کدام است؟
* محدوده علوم مختلفی که در مورد ادراکات انسانی بحث میکنند کدام است؟
مقدمه اول:
وجود انسان دارای چهار ساحت مختلف است. اول: حس؛ دوم: خیال و وهم؛ سوم: عقل و چهارم: قلب.
مقدمه دوم:
انسان متشکل است از دو بعدِ ادراک و تحرک(افعال). به عبارت دیگر مجاریهای ورودی ساحت انسانی، ادراکات انسان است و خروجیهای انسان، افعال و تحرکاتِ انسان. همچنین باید توجه داشت که افعال و تحرکات انسان، بر اساس ادراکات اوست[1]. به همین علت است که پیامبر اکرمk میفرماید:
اَلْعِلمُ إمامُ الْعَمَلِ وَالْعَمَلُ تابِعُهُ[2] .
نکته مورد توجه این است که قدرت ایجاد تحولِ ادراکات گوناگون، متفاوت است و کمترین قدرت ایجاد تحول، مربوط به ادراکاتی است که در وجود انسان، به صورت مَلَکه در میآیند. علامه سید محمد حسین تهرانی[3] 6 در همین زمینه میفرمودند: نفس انسان مانند حوض آب است و حتی قطرات ریز آب هم در این حوض - که همانند وجود انسان است - امواجی ایجاد میکند. به همین دلیل است که میگوییم، این امواج کوچکِ ظاهراً کم اثر، به مرور زمان بر روی یکدیگر انباشته شده و شاکله وجودی انسان را پر کرده و تبدیل به "ما" میشوند. به عبارت دیگر، ادراکات ما تبدیل به ما میشود. ساحت مادی وجود انسان نیز به همین صورت است، به این علت که غذاهایی که توسط انسان تناول میشود، به مرور زمان تبدیل به وجود مادی ما میشود و همچنین به همین خاطر است که مرغ نجاستخوار را حرام میدانند، زیرا وجود او مملو از نجاست شده است.
مولوی نیز در همین رابطه میفرماید:
ای برادر تو همان اندیشهای *** ما بقی تو استخوان و ریشهای
گر گلست اندیشه تو گلشنی *** ور بود خاری تو هیمه گلخنی
بنابراین وجود انسان متشکل است از ادراک و تحریک که در میان این دو ساحت نیز، ادراک اصل است و تحریک، فرعِ بر ادراک. به همین دلیل است که در شرع مقدس، دستورات مؤکد و محکمی در مورد ادراکات انسانی تبیین شده است. به عنوان مثال مشاهده میکنیم که پنج مجرای حسی و ورودیهای ادراکی توسط احکام شرعی، کنترل شده است؛ مثلاً میگوید: به هر چیزی نگاه نکنید؛ هر چیزی را گوش ندهید؛ هر چیزی را نخورید، بوییدن چه بوهایی بهتر است، لمس کردن چه چیزی خوب است و … زیرا اگر این ادراکات، از طریق ورودیهای ساحت انسانی به وجود او وارد شوند، تأثیر خود را خواهند گذاشت؛ گرچه همانطور که گفتیم، شاکلهی وجود انسان - که از آن به یک حوض آب تعبیر کردیم - با قطرات ریز آب تغییرات اساسی نمیکند اما اگر این ورودیهای نامیمون، مستمر شوند و صیرورت پیدا کنند، به آرامی تبدیل به «ما» میشوند. به همین دلیل است که اگر یک مرغ، یک بار نجاست بخورد، حرام گوشت نمیشود اما به همان مقدار در وجود او، تأثیر تکوینیِ منفی میگذارد. به عبارت دیگر انسان نیز با ارتکاب به یک گناه، جهنمی نمیشود اما به همان میزان، افت مرتبه پیدا میکند.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در همین زمینه میفرمایند: مراقب افکارت باش که گفتارت میشود، مراقب گفتارت باش که رفتارت میشود، مراقب رفتارت باش که عادتت میشود، مراقب عادتت باش که شخصیتت میشود، مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت میشود.
احکام
خوب و بدِ ادراکاتِ حسی انسان، در شریعت و احکام عملی اسلام مشخص شده است. در احکام، قواعد و ضوابط ورودیهای انسان بیان شده است. به عنوان مثال حتی در مورد حس لامسهی انسان نیز دستوراتی بیان ذکر شده؛ مثلاً میفرماید به هنگام قرائت قران، خوب است با انگشت خط قرآن را لمس کنید و قرائت کنید و یا اینکه بهتر است حتی اگر سورهای را حفظ هستید، به قرآن نگاه کنید و قرائت کنید و یا اینکه توصیه شده است که با صدای بلند قرائت کنید تا گوش شما نیز از نورانیت قرآن بهرهمند گردد.
بنابراین بایدها و نبایدهای ادراکات حسی انسان، در احکام عملی اسلام، تبیین شده است.
همچنین باید متذکر شویم که ساحت ادراکات حسی انسان، مجرای تولید علوم تجربی هستند. زیرا محور اصلی و اساسیِ تولید علم در علوم تجربی، حس و تجربه است.
اخلاق
لایهی دیگر وجودی انسان، ادراکات خیالی است که مابین حس و عقل قرار دارد. انسان به کمک این ادراکات، میتواند تخیل کرده و در خیال خود، مسائلی را مرور کند. به عنوان مثال میتواند در مورد روابطش با دیگران در خیال خود تصمیمگیری کند و بگوید که مثلاً باید با فلان شخص فلان تعامل را داشته باشم و …
شرع مقدس اسلام در همین رابطه میگوید: اگر انسان به یک فعل حرام فکر کند، اما آن را انجام ندهد، مرتکب حرام نشده است اما این تفکرات و تخیلات حرام، در وجود انسان تأثیرگذارند. علامه حسنزاده آملی[4] در این رابطه میفرمودند: روایتی آمده است که در آن گاهی ملائکه بوی بسیار بدی را استشمام میکنند و از یکدیگر پرس و جو میکنند که این بوی چیست، و یکی از آنها میگوید: مؤمنی خیال و فکر حرام به ذهنش خطور کرده است.
به همین دلیل است که گفته میشود کنترل جنبهی ادراکات خیالی انسان، ممکن است بسیار سختتر از جنبهی حِسّیات او باشد. بخشی از معارف اسلامی که در مورد کنترل ادراکات خیالی انسان و بایدها و نبایدهای این عرصه به بحث پرداخته، علم اخلاق است.
نکتهی مورد توجه اینکه، بر خلاف ادراکات حسی که به وسیلهﯼ آنها، علوم تجربی تولید میشود؛ وهم و خیال، تولید کنندهی هیچ نوع علمی نیستند.
اعتقادات
لایهی بعدیِ ادراکات انسانی، عقل انسان است. سؤالاتی که توسط عقل برای انسان ایجاد میشود از این قرارند:
· شما در مورد خداوند متعال چگونه میاندیشید؟
· پیامبران کیستند؟ و آیا فقط مصلحان اجتماعی بودهاند یا فراتر از آن؟
· وحی و حقیقت آن چیست؟
بنابراین وجود انسان، انباشته است از ادراکاتی از این دست، که نیازمند تطهیر و پاکسازی میباشند. اما سؤال این است که تطهیر کنندهی ادراکات عقلی کدام علم است؟ پاسخ، مباحث اعتقادی است. مطالبی که در این رشته از علوم اسلامی مطرح میشود، آیات و روایات اعتقادی به ضمیمهی علومی همچون «فلسفه»، «کلام» و «عرفان نظری» است.
اما این بخش از ادراکات انسانی(قوای عاقله)، قادر به تولید چه علومی است؟ انسان به کمک «عقل محض»، علومی تولید میکند که به آنها فلسفه و ریاضی محض گفته میشود. بنابراین فلسفه و ریاضی محض، از نظر روشی کاملاً با یکدیگر مشابه بوده و هر دو مربوط به ادراکات عقلی انسان است.
عرفان نظری
لایهی بعدیِ ادراکات انسان، ادراکات «قلبی» و «شهودی» است. در مورد این ادراکات باید بگوییم، بیشترین جذبه و قدرتِ تغییر در شاکلهی انسان، متعلق به ادراکات شهودی انسان است. به عنوان مثال به داستان حضرت نوحg توجه کنید. آن حضرت به تبلیغ دین در میان قوم خود میپرداخت در حالی که به ایشان حمله میکردند و او را زخمی و خون آلود میساختند. اما با چنین وضعیتی ایشان، 900 سال تبلیغ دین فرمودند تا در نهایت، عذاب الهی بر قوم حضرت نوحg نازل شد. سؤال این است که محرک و روحیهبخش پیامبران الهی چه چیزی بوده است که این حجم از انرژی و توانِ تحرک را به آنها داده است؟
مثال بعدی در مورد یاران اباعبداللهg است و سؤال این است که در شب عاشورا، توسط امام حسین g چه ادراکاتی پیدا به ایشان عطاء شد با تحریک آن ادراکات، در روز عاشورا چنان جانانه و با صلابت جنگیدند و شهید شدند؟
مثال بعدی در مورد اویس قرنی[5] است. نقل شده است که ایشان شبها را تقسیم کرده بود. به عنوان مثال میگفت امشب شب سجود است و تا به صبح سر به سجده میگذاشت و یا میگفت امشب شب قنوت است و تا به صبح در حال قنوت بود. سؤال این است که این افراد با چه انگیزه و چه تحریک و ادراکی چنین افعالی را انجام میدادند؟
کشف به معنای مشاهدهی یک سری مسائل ماورایی از فاصلهی دور و شهود به معنای ادراک همان مسائل از نزدیک است. اما باید توجه داشت که حصول کشف و شهود به این معنا نیست که حتماً باید مراحل و سیر و سلوک اسلامی را برای رسیدن و دست یافتن به این مرتبه طی شود؛ خیر. بلکه هر انسانی که یک سری ریاضتها را تحمل نماید، به مرور زمان به یک سری کشف و شهود دست پیدا میکند. بنابراین هم اکنون یک سری عارفان مسیحی یا بودایی یا … وجود دارند و حتماً نباید تمام عارفان، مسلمان باشند. بنابراین عرفان یک اصطلاح عام است به این ترتیب میتوان گفت: هرکسی که عارف شد، شایستهی تعظیم و تکریم نیست.
با این تعریف از شهود میتوان گفت: تمام انسانها در هر مرتبه علمی و جایگاه اجتماعیای که باشند، اگر یک سری مراقبتهای روحی و قلبی داشته باشند، آرام آرام صاحب کشف و شهود خواهند شد؛ اما نکتهی مهم این است که عرفان ایجاد شده متوجه چه چیزی است؟ آیا عارف، مثلاً نسبت به آنچه در پشت دیوار است شناخت پیدا کرده؟ آیا نسبت به عالم اَجنّه و ماورای ماده شناخت پیدا کرده؟ آیا نسبت به نیروهایی که مثلاً میتوانند باعث توقف یک قطار شوند شناخت پیدا کرده و … آیا تمام این شناختها مطلوب است؟ آیا هدف از خلقت انسان، نیلِ انسان به این شناختها بوده است؟
خطاب به چنین عارفانی باید گفت: مرتاض هندیای که بعد از سالها ریاضت، این توان را پیدا کرده است که قطار را نگه دارد، همان کاری را انجام میدهد که ترمز قطار انجام میدهد! و یا کسی که توان شفا دادن به مریض را یافته است، عملکردی همانند داروهای شفابخش را پیدا کرده. بنابراین نکتهی مهم این نیست که انسان عارف شود، بلکه مهم این است که نسبت به «چه چیزی» عرفان حاصل شده است؟
عرفانی ارزشمند است، که متوجهِ توحید خداوند باشد. در عرفان اسلامی تنها دو سرفصل اصلی و اساسی وجود دارد و سایر موارد در این حیطه نمیگنجد. اولاً: توحید(خداشناسی) ثانیاً: انسان کامل(معصومینb)
سؤالی که مطرح میشود این است که آیا از ادراکات شهودی نیز، علمی متولد میشود یا خیر؟ پاسخ این است که اگر یک انسان عارف، مشاهدات و شهودات خودش را، هر آنچه که هست، تبیین نماید، به این ترتیب «عرفان نظری» تولید میشود. بنابراین آنچه عارف در آن حال خاص آن را مشاهده میکند، فراتر از علوم حصولی است اما آنچه که به دیگران تبیین میکند، عرفان نظری است. البته منظور از تبیین، ارائهی استدلالی مطالب نیست بلکه منظور این است که این مطالب، به صورت منظم و نظام واره، سلسلهوار و علمی تنظیم شده باشد. به این ترتیب علمی که در نتیجهی ادراکات شهودی تولید میشود، عرفان نظری نام دارد.
اگر یک عارف، پا را فراتر از تبیین گذاشته و سعی در استدلال مفاهیم مورد نظرش نماید، اگر برای استدلال از آیات و روایات کمک بگیرد، در اصل در دل عرفان نظری، از علم «کلام» استفاده کرده است و اگر برای استدلال، از عقل محض استفاده کند، در اصل او از مباحث «فلسفی» در دل عرفان نظری بهره گرفته است.
اولین کسی که عرفان نظری را به عنوان یک علم، تبیین کرد، محی الدین عربی[6] بوده است. البته در مورد او، نظرات گوناگونی وجود دارد و بعضا خطاهای او را تا حدی میدانند که او را کافر دانستهاند. اصل وجود اشتباه در غیرمعصومین، قطعی است اما در مورد بطلان یا صحیح بودن یک شخص یا یک مطلب، باید بحث و تبادل نظر در قالب کرسیهای آزاد اندیشی انجام گیرد.
باید بگوییم که این یک عمل منطقی نیست که یک فرد بگوید من بر حق مطلق هستم و دیگران همه ناحق هستند؛ زیرا حتی پیامبر اکرمk نیز با وجود اینکه معصوم بودند، چنین کاری انجام ندادند. به همین علت است که خداوند در آیه 24 سوره سبأ به پیامبر اکرمk میفرماید که به کفار اینگونه بگو: وَإِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ (در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهى آشکاریم) مشاهده میکنیم که پیامبر اسلام، که معصوم و بری از هرگونه خطایی است، چنین سخن میگوید بنابراین شایستهی ما غیرمعصومین نیست که با تعصّب، بر روی نقطه نظرات خود تکیه کرده و حرف دیگران را برنتابیم.
حکمت:
حکمت یک اصطلاح دینی است که به معنای شناخت حقیقت است. اما از حکمت در آیات و روایات، گاهی به عنوان راه عقلی دستیابی به حقیقت یاد شده و گاهی هم به عنوان راه شهودی. بنابراین منظور از حکمت عبارت است از کشف حقیقت با هر روشی. به همین دلیل است که به فلسفه نیز، گاهی حکمت گفته میشود زیرا در آیات و روایات، نمونههای وجود دارد که ابزار عقل را به عنوان وسیلهﯼ کشف حقیقت بیان کرده است.
[1] ممکن است سؤال شود که ما یک سری اندیشهها در وجودمان نهفته است اما اعمالمان بر اساس آن اندیشهها نیست. پاسخ این است که اندیشهای که در وجود ما سرشته شده و با وجود ما گره خورده است، همان چیزی است که در اعمال ما بازتابانده میشود. به عبارت دیگر اندیشههای ما متشکل از آن مطالبی نیست که فکر میکنیم، بلکه اندیشههای ما، عبارت است از اعمالی که انجام میدهیم. به همین دلیل است که در روز قیامت، از اعمال انسان، اعتقادات و اندیشههای او تشخیص داده میشود. (منتقل شده از متن)
[3] سید محمدحسین حسینی طهرانی از علما و عرفای معاصر، فرزند -آیت الله- سید محمدصادق طهرانی، در ۲۴ محرم سال ۱۳۴۵ هجری قمری در طهران متولد شد. پس از تحصیلات ابتدائی، دوره آموزش مکانیک و ماشینسازی را گذراند. سپس به تحصیلات علوم دینی حوزوی روی آورد. در سال ۱۳۴۶ قمری، به قم رفت و در مدرسه حجتیه آنجا مقیم شد. علامه طهرانی، روز نهم ماه صفر سال ۱۴۱۶ هجری قمری در مشهد درگذشت. مدفن وی در قسمت جنوب شرقی صحن انقلاب (عتیق) در آستانه کفشداری میباشد.
[4] حسن طبری آملی مشهور به حسن حسنزاده آملی و علامه حسنزاده (زاده ۱۳۰۷) (فرزند عبدالله) روحانی مجتهد، عارف، فیلسوف متأله و مدرس دروس حوزوی است. وی را علامه ذوالفنون نیز می نامند و در ادبیات، علوم غریبه، ریاضی، هیئت و ... تبحر دارد و از خود اشعار حکیمانه ای نیز دارد. در اواخر سال ۱۳۰۷ هجری خورشیدی در روستای ایرای لاریجان آمل متولد شد.در سن شش سالگی، به مکتبخانه رفته و خواندن و نوشتن یاد گرفت. تعدادی از جزوات متداول در مکتبخانههای آن زمان را خواند و در خردسالی تمام قرآن را یاد گرفت. سپس وارد دورهٔ ابتدایی دروس حوزوی شد. تاریخ ورود وی به حوزهٔ علمیه مهرماه سال ۱۳۲۳ هجری شمسی بود.
[5] اویس قَرَنی (درگذشته ۳۷ قمری در شصت و هفت سالگی./۶۵۷ میلادی) با عنوان کامل ابو عمرو اُوَیْس بن عَامِرِ بنِ جَزْءِ بنِ مَالِکٍ، مسلمانی ساکن قَرَنْ یمن بود که در زمان محمد پیامبر میزیست ولی او را ملاقات نکرد و از تابعین محسوب میشود. در خصوص مقبره وی اختلاف نظر وجود دارد، برخی تاریخ نویسان مانند حمدالله مستوفی مقبره وی را در روستای الولک در قزوین می دانند، برخی مقبره ای در کرمانشاه را به وی نسبت می دهند و برخی نیز مقبره ای در شهر الرقه سوریه را منتسب به وی می دانند.
[6] اِبْنِ عَرَبی، ابوعبدالله محییالدین محمد بن علی بن محمد بن العربی الحاتمی (۵۶۰-۶۳۸ق/۱۱۶۵-۱۲۴۰م)، معروف به شیخ اکبر، اندیشمند، عارف و صوفی بزرگ جهان اسلام. وی در مشرق، ابن عربی خوانده میشود تا از ابوبکر ابن العربی (د ۵۴۳ق/۱۱۴۸م)، قاضی، محدث و فقیه اندلسی، متمایز گردد. ابن عربی در ۲۷ رمضان ۵۶۰ق/۷ اوت ۱۱۶۵م در شهر مُرسیه، در جنوب شرقی اندلس به جهان چشم گشود. ابن عربی از دودمان عربی کهنی بوده و سلسله نسب وی به حاتم طایی میرسیده است، چنانکه خود «الطائی الحاتمی» را به دنبال نام خویش میآورد. (ابن عربی، محمد، ج۴، ص۵۵۳، الفتوحات المکیة، بولاق، ۱۲۹۳ق.) زندگی و منش محیالدین ابن عربی، از شگفتیهای روزگار است. برخی معتقدند در تاریخ عرفانی اسلامی، کسی در گستردگی اطلاعات، فراوانی استادان و بسیاریِ تعداد نوشته به پایه وی نمیرسد.
وی بر اثر تلاش و تکاپوی فراوان، توانست از محضر استادان سرشناس زمان خود بهره برد و از آنان اجازه نقل حدیث بگیرد که شمارشان به هفتاد کس میرسد. او توانست نظام فکری جداگانه و ویژه ایجاد کند که هنوز هم محور بینشهای عرفانی در جهان اسلام است. برخی، تعداد نوشتههای وی را ۸۴۸ کتاب و رساله دانستهاند. شایان ذکر است که با توجه به استادان ابن عربی و دانشهایی که آموخته بود، دیگر جای شگفتی نیست که وی از آغاز جوانیش سرشناس شده باشد. گفته میشود که وی چندی منشی فرمانروایان اشبیلیه بوده است. درباره گستردگی دامنه معلومات وی گفته شده است که «وی در هر فنی از اهل آن فن آگاهتر است» و انبوه نوشتههای وی بر این حقیقت گواه است. (ابن عربی، محمد، الفتوحات المکیة، بولاق، ۱۲۹۳ق. و ابن عربی، محمد، فصوص الحکم، به کوشش ابوالعلاء عفیفی، قاهره، ۱۳۶۵ق/۱۹۴۶م.)
درباره نخستین انگیزههایی که ابن عربی را به سوی عرفان و تصوف کشانده بوده است، آگاهی چندانی در دست نیست، اما میدانیم که در اندلسِ دوران نوجوانی و جوانی وی گرایشهای عرفانی و نیز محافل شیوخ تصوف و مریدان ایشان اندک نبوده است. یکی از بزرگترین و نامدارترین شیوخ عرفان و تصوف، همزمان با جوانی ابن عربی، شعیب ابن حسین اندلسی مشهور به ابومدین (د ۵۹۴ق/۱۱۹۸م) بوده است که ابن عربی در نوشتههایش چندین بار از وی نام میبرد و او را «شیخنا و عمادنا» و «شیخ الشیوخ» و «ابوالنجا» مینامد. [ابن عربی، محمد، «فهرست مؤلفات»، به کوشش ابوالعلاء عفیفی، کلیة الاداب، دانشگاه اسکندریه، ۱۹۵۴م، شم ۸.]
ابن عربی ابومدین را «از بزرگان عارفان» مینامد و میگوید که از روی بصیرت به او اعتقاد داشته است [ابن عربی، محمد، محاضرة الابرار، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.] (درباره ابومدین به این منابع رجوع کنید [ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۱ق.] [ابن قنفذ، احمد، انس الفقیر و عز الحقیر، به کوشش محمد فاسی و ادولف فور، رباط، ۱۹۰۵م.]). اما با وجود ارادت فراوانی که ابن عربی به ابومدین میورزیده است، به نظر نمیرسد که شخصاً با وی روبهرو شده باشد، چنانکه خود نیز به این نکته اشاره میکند. [ارسطو، الطبیعة، ترجمه اسحاق بن حنین، به کوشش عبدالرحمان بدوی، قاهره، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۶۵م.]
ابن عربی، بنا بر گفته خودش در ۵۸۰ق/۱۱۷۴م به «طریقت عرفان» داخل شده بود [اسفراینی، طاهر، التبصیر فیالدین، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.] و نخستین کسی که با وی در «طریق الله» روبهرو شده بود، ابوجعفر احمد عرینی است که در آغاز آشنایی ابن عربی با «طریقت عرفان» به اشبیلیه آمده و ابن عربی نخستین کسی بوده که به دیدار او شتافته بوده است. [بدوی، عبدالرحمان، ارسطو عندالعرب، قاهره، ۱۹۵۵م.] [بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمد علی صبیح.]
ابن عربی زندگانی خود را پیش از داخل شدن به طریقت، «زمان جاهلیت» خود مینامد. شواهدی در دست است نشانگر آنکه ابن عربی از همان آغاز جوانی دارای دلی تپنده در آرزوی آنچه فراسوی جهان محسوس و مادی است و روحی تشنه حقایق غیبی و عواطفی پر هیجان و اندیشهای عرفانجو بوده است، چنانکه در این رهگذر جوانههای بینش عرفانی در درونش سر بر میزده و حالات و مکاشفاتی برایش دست میداده که انگیزه شگفتی دیگران و تحسین آنان میشده است.
دیدگاه علمای معاصر شیعه: برخی از علمای شیعی در مورد ابن عربی دیدگاههای مختلفی ارائه کردهاند که به برخی از آنها اشاره مینماییم.
← آیت الله قاضی
شهید محراب آیت الله قاضی در پاورقی کتاب انیس الموحدین، مینویسد: علمای شیعه و سنی در حق وی سه قول بیان کردند: جمعی او را تکفیر کردهاند، مانند علامه تفتازانی، عدهای وی را از اکابر اولیا دانستهاند، بلکه او را از جمله عرفای کاملین و اعاظم مجتهدین به شمار آوردهاند و جمعی دیگر به ولایت او قائل شده، ولی مطالعۀ کتابهای او را حرام دانستهاند. [علامه مهدی نراقی، انیس الموحدین، پاورقی، ص۱۷۰.]
← آیت الله جوادی املی
آیت الله جوادی آملی مینویسد: داوریهای گوناگون پیرامون ابن عربی از زمان شهرتش تاکنون، از سوی صاحبان مذاهب و نحلهها، ابراز شده است. هر کس از ظن خود با وی مهر و قهر دارد… بعضی او را در بالاترین درجه حفظ و در حد عصمت میستایند و برخی نیز او را در حد زنادقه میشناسند. [جوادی آملی، آوای توحید، ص۸۳ ۸۴.]
← استاد مطهری
علامه شهید مطهری مینویسد: محیالدین عربی، اندلسی است و اندلس جزو سرزمینهایی است که اهالی آن نه تنها سنی بودند، بلکه نسبت به شیعه عناد داشتند و بویی از ناصبیگری در آنها بود و در میان علمای اهل تسنن، علمای ناصبی، اندلسی هستند و شاید در اندلس شیعه نداشته باشیم و اگر داشته باشیم خیلی کم است.
محیالدین، اندلسی است، ولی روی آن ذوق عرفانی که دارد معتقد است، زمین هیچگاه نمیتواند خالی از ولی و حجت باشد، نظر شیعه را قبول کرده و اسم ائمه و حضرت زهرا (س) را ذکر میکند تا میرسد به حضرت حجت و مدعی میشود که من در سال ششصد و چند حضرت را در فلان جا ملاقات کردم. [مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۴، ص۹۴۴.]
← حسن زاده املی
علامه حسن زاده آملی مینویسد: ابن عربی در کتاب “الدر المکنون و السر المکتوم” میگوید: اسرار قرآن بعد از پیغمبر نزد امیرالمؤمنین بود و بعد یک یک ائمه را میشمارد تا میرسد به حضرت بقیة الله (عج). [محمد بدیعی، گفتگو با علامه حسن زاده، ص۲۰۲.]
وحدت وجود:
هر چند وحدت وجود قبل از ابن عربی نیز در میان بسیاری از عرفا مطرح بوده، ولی بی تردید ابن عربی بیشترین کلام را در این مورد بیان داشته است. ابن عربی معتقد است که حقیقت وحدت وجود «طوری ورای طور عقل» است که باعث حیرت عقلا است و برای درک آن نیاز به آگاهیای از نوع برتر است و امید ندارد که عقل آن را درک کند. در حکمت متعالیه ملا صدرا نیز نظریه وحدت وجود مطرح شده و بنا به تصریحات بسیاری از بزرگان، ملاصدرا در بیان این نظریه بسیار از ابن عربی متأثر بوده است. تفاوت اساسی، بین ابن عربی و ملاصدرا در این است که با تمام تاکیدی که ابن عربی بر«طوری ورای طور عقل» بودن وحدت وجود دارد، ملاصدرا معتقد است که این نظریه قابل بیان فلسفی بوده، لذا نظام فلسفی خود را بر اساس اصالت وجود و وحدت وجود پایهگذاری کرده است.
این بحث تقریری است بر جلسه 31 درس عقاید جناب آقای روح اله سوری است که در تاریخ 1393/07/27 برگزار گردیده است.
پيشنهاد سردبير
طبقه بندی موضوعی
- هویت طلبگی (۹۵)
- اندیشه دینی و نظام بنیادین طلبه (۴)
- مأموریتها و بایستههای طلبه (۶۷)
- الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت (۱۳)
- تبلیغ (۱۳)
- تحصیل (۲۰)
- روش تحصیل حوزوی (۱۷)
- کار جمعی و برکات آن (۳)
- تحول در نظام حوزه (۲)
- آشنایی با اساتید و بزرگان حوزه علمیه (۱۵)
- اساتید (۳)
- بزرگان (۱۱)
- برنامه مهاجر (۱)
- حوزه انقلابی (۱۱)
- علمی (۲۹۵)
- دروس حوزوی (۲۷۳)
- پایه 1 (۱۳۲)
- صرف (۶۴)
- تمرینات (۱۴)
- آرشیو صوت صرف (۴)
- شرح فارسی بخش عربی کتاب صرف ساده (۷)
- نمودارها (۱۸)
- نحو 1 (۶۸)
- نمودار و جزوه (۶)
- آرشیو صوت نحو 1 (۳)
- شرح صمدیه (۳۶)
- عقاید 1 (۱)
- منطق ۱ (۳)
- اخلاق 1 (۲)
- احکام (۶)
- صرف (۶۴)
- پایه 2 (۵۷)
- پایه 3 (۲۷)
- بلاغت (۷)
- مغنی الادیب (۱۷)
- پایه 4 (۳۰)
- پایه 5 (۱۱)
- پایه 6 (۳)
- اصول (۲)
- لغت (۷)
- آموزش تجزیه و ترکیب (۱۹)
- پرسش و پاسخ درسی (۱)
- منطق (۱)
- متن درسی حوزوی (۳)
- رجال (۳)
- پایه 1 (۱۳۲)
- پژوهش (۱۹)
- نمونه سؤال امتحانی دروس حوزوی (۲)
- دروس حوزوی (۲۷۳)
- اخلاق، تهذیب نفس و خانواده (۱۹)
- بصیرت اجتماعی (۱۳۵)
- سیاست (۷۷)
- پرونده انرژی هسته ای (۳۰)
- فتنه 88 (۵)
- انتخابات (۹)
- اقتصاد (۵)
- فرهنگ (۳۸)
- مذهبی (۲۱)
- ادعیه و زیارات (۵)
- ائمه معصومین علیهم السلام (۱۱)
- مذهبی (۲۱)
- بازخوانی ادبیات انقلاب (۱۱)
- سیاست (۷۷)
- حوزه علمیه خواهران (۱)
- عمومی (۸)
- اخبار (۲۴)
- حکایات (۶)
- محصولات (۱۴۲)
- نمودارها (۶۲)
- پاورپوینت (۲)
- پوسترهای با کیفیت (۱۷)
- نرم افزارهای مفید (۲)
- جزوه (۱۲)
- بسته محتوای تبلیغی (۱)
- کلیپ و فیلم (۴۲)
- کتابخانه (۳۱)
- معرفی کتاب (۶)
- دانلود کتاب (۲۴)
- یادداشت و مقاله (۳۰)
- مدرسه معصومیه(س) (۲۷)
- گزارش فعالیتهای گروه «طلبگی تا اجتهاد» (۷)
- مشاوره (۶)
- مشاوره تحصیلی (۲)
- مشاوره سبک زندگی اسلامی (۳)
- سبک همسرداری (۱)
- سبک خواب (۱)
آخرين مطالب
-
دانلود تدریس صمدیه ی استاد روح الله راسل/ طرح احیای تابستان 98
سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹ -
به سایت جدید مراجعه کنید
يكشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ -
نقش دعا و توسل در بهبود بیماری ها و رفع بلایا + توصیه های بزرگان دین
چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ -
مجموعه پوستر از بیانات ناب حضرت آیت الله مصباح یزدی حفظه الله
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ -
مجموعه پوستر از بیانات ناب حضرت آیت الله محمد یزدی حفظه الله
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ -
مجموعه پوستر از بیانات ناب استاد مرتضی آقاتهرانی حفظه الله
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ -
-
-
شرح فارسی کتاب «اصول مظفر» + دانلود رایگان نمودار
دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ -
شرح فارسی لمعه به شکل نموداری + دانلود نمودار PDF و XMIND
پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸