آنچه که لازم است عرض بکنم - که از همهی این مطالب مهمتر است - نسبت حوزههای علمیه است با انقلاب و نظام اسلامی. هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد. نظام اسلامی یک امکان عظیمی را در اختیار داعیان الیاللّه و مبلّغان اسلام قرار داده… این فرصت تا امروز کِی برای روحانیت وجود داشته؟
علاوه بر این، ابزارهای تسهیلکننده، مثل رایانهها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست![خطاب به روحانیون!).
اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمیشناسید، برسانید؛ این فرصت فوقالعادهای است؛ نبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد: از فرصت این همه جوان، این همه استبصار، این همه میل و شوق به دانستن، شما برای ترویج معارف اسلامی چه استفادهای کردید؟ نظام اسلامی یک چنین خدمتی به ما معممین و روحانیون کرده. مگر میتوانیم خودمان را کنار بگیریم؟
بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی 19/07/1391
جستجو
بایگانی
- تیر ۱۳۹۹ (۱)
- اسفند ۱۳۹۸ (۲)
- بهمن ۱۳۹۸ (۶)
- دی ۱۳۹۸ (۴)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱)
- تیر ۱۳۹۸ (۱)
- خرداد ۱۳۹۸ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۲)
- فروردين ۱۳۹۸ (۴)
- اسفند ۱۳۹۷ (۳)
- بهمن ۱۳۹۷ (۲)
- دی ۱۳۹۷ (۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۲)
- آبان ۱۳۹۷ (۶)
- مهر ۱۳۹۷ (۴)
- شهریور ۱۳۹۷ (۱۰)
- مرداد ۱۳۹۷ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۷ (۴)
- خرداد ۱۳۹۷ (۱۰)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۶)
- فروردين ۱۳۹۷ (۴)
- اسفند ۱۳۹۶ (۶)
- بهمن ۱۳۹۶ (۴)
- دی ۱۳۹۶ (۳)
- آذر ۱۳۹۶ (۴)
- آبان ۱۳۹۶ (۳)
- مهر ۱۳۹۶ (۳)
- شهریور ۱۳۹۶ (۳)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱۶)
- تیر ۱۳۹۶ (۶)
- خرداد ۱۳۹۶ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۱۳)
- فروردين ۱۳۹۶ (۲)
- اسفند ۱۳۹۵ (۴)
- بهمن ۱۳۹۵ (۷)
- دی ۱۳۹۵ (۸)
- آذر ۱۳۹۵ (۷)
- آبان ۱۳۹۵ (۱۶)
- مهر ۱۳۹۵ (۷)
- شهریور ۱۳۹۵ (۵)
- مرداد ۱۳۹۵ (۴)
- خرداد ۱۳۹۵ (۲۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۱۴)
- فروردين ۱۳۹۵ (۳)
- اسفند ۱۳۹۴ (۱۶)
- بهمن ۱۳۹۴ (۱۹)
- دی ۱۳۹۴ (۱۹)
- آذر ۱۳۹۴ (۱۸)
- آبان ۱۳۹۴ (۱۸)
- مهر ۱۳۹۴ (۴۳)
- شهریور ۱۳۹۴ (۱۵)
- مرداد ۱۳۹۴ (۱۴)
- تیر ۱۳۹۴ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۴۶)
- فروردين ۱۳۹۴ (۲۴)
- اسفند ۱۳۹۳ (۱۹)
- بهمن ۱۳۹۳ (۵)
- دی ۱۳۹۳ (۴)
- آذر ۱۳۹۳ (۲)
- آبان ۱۳۹۳ (۱۳)
- مهر ۱۳۹۳ (۱۱)
نويسندگان
- بهنام نوذری (سردبیر) (314)
- محسن بهرامی (87)
پربحث ترين ها
-
-
-
-
صوت تدریس صرف (ساده)/ استاد کچویی
۹۴/۰۷/۲۵ -
-
-
-
مشاوره سبک زندگی اسلامی/سبک خواب
۹۴/۱۰/۲۷ -
فرهنگ لغت عربی
۹۵/۱۱/۲۴ -
رسانه های همسو
درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی: انتخاب استاد
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث من به اینجا رسید که در بین تمام محیطهای چهارگانه، اثرگذاری محیط آموزشی از جهاتی قویتر است. هم از جهت مقطع سنی است که در آن مقطع سنی معمولاً انسان بیشترین اثرپذیری را دارد که روایاتش را هم خواندم؛ همچنین از جهت نگرشی که شاگرد به استاد دارد، که برتری علمی استاد اثرگذار است و موجب تقویت اثرگذاری بر انسان میشود.
خصوصاً اگر این برتری همراه با چاشنی محبت هم باشد.
در آخر جلسه گذشته بحثم به اینجا رسید که چون رابطه بین استاد و شاگرد است، انسان در انتخاب استاد دقت کند و هر علمی که میخواهد بیاموزد اینطور نباشد که متمرکز شود روی «علیم اللسان» که در روایت از علی(ع) خوب تبیین شده بود؛ بلکه از این طرف، کنار «تعلیم»، «تربیت» است و اینها از هم جداشدنی نیستند.
تلازم بین تعلیم و تربیت
اینها را بحث کردیم که بین تعلیم و تربیت یک نوع تلازم است. در روابط گوناگون آنجایی که تعلیم هست، خواه ناخواه همراهش تربیت نیز هست. لذا انسان در هر علمی ـ بحث علم دین نیست. یک وقت اشتباه نشودـ نباید فقط سراغ این برود که این درس مشکل است، این استاد هم خوب تدریس میکند و خوشبیان است، پس بروم و از او بیاموزم. چون ممکن است این استادی که خوب تدریس میکند، از طرفی مفید باشد ولی از ناحیه ای هم مضر باشد و نقش تخریبی داشته باشد.
ضرورت پرهیز از دانشمندانِ مرزشکن
در روایات ما هم روی همین معنا تأکید شده است. روایتی را جلسه گذشته از علی(ع) مطرح کردم که حضرت فرمود: «قَطَعَ ظَهْرِی رَجُلَانِ مِنَ الدُّنْیَا رَجُلٌ عَلِیمُ اللِّسَانِ فَاسِق»؛ دو دسته کمر مرا در این دنیا شکستند؛ یکی همین دانشمندانِ خوشبیان امّا فاسق است. بعد هم میفرماید: «فَاتَّقُوا الْفَاسِقَ مِنَ الْعُلَمَاء».(بحارالانوار، 2، 106) بپرهیزید و بر حذر باشید از این فاسقانِ دانشمند. یک روایت هم از پیغمبر اکرم(ص) بود که حضرت به علی فرمودند: «یَا عَلِیُّ هَلَاکَ أُمَّتِی عَلَى یَدَیْ کُلِّ مُنَافِقٍ عَلِیمِ اللِّسَان».(بحارالانوار، 2، 106) نابودی و هلاکت امت من به دست اینهایی است که خوشبیانند امّا از نظر عملی، مرزهای الهی را رعایت نمیکنند.
با ارزشترین و بیارزشترین علم
شخصی خوب درس میگوید. یعنی همین چیزی که مصب بحث ما است. تعلیمِ او خوب است اما در مسائل تربیتی نقش تخریبی دارد؛ در معارف ما از نظر ارزشی به این علم بها نمیدهند. در روایات اصلاً به این علمی که او می آموزد بها نمیدهند. روایتی است در نهج البلاغه، که علی(ع) فرمود «أَوْضَعُ الْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اللِّسَانِ»؛ بی ارزشترین دانش، دانشی است که فقط در زبان جاگرفته باشد. دقت کنید که حضرت «علم» میگوید، علم خاصی را مطرح نمیکند. «العلم» اسم جنس است. جنس دانش مدّ نظر است. فیزیک، شیمی، تاریخ، جغرافی، هر علمی را شامل میشود.
«أَوْضَعُ الْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اللِّسَانِ»؛ استاد، خوشبیان است. این همان چیزی است که من جلسه گذشته گفتم در آن روایات بود. بعد هم میفرماید: «وَ أَرْفَعُهُ مَا ظَهَرَ فِی الْجَوَارِحِ وَ الْأَرْکَانِ».(نهج البلاغ، کلمات قصار، 92) یعنی برترین علم، آن است که در همه اندام هویدا و آشکار باشد. چرا؟ چون رفتار روش میدهد. رفتار آموزندگی دارد و آموزندگی رفتار قویتر از آموزندگی زبان است.
دو راهیِ انتخاب استاد
دو معلم و دو استاد هستند؛ هر دو یک درس را میگویند، اما فهمیدنِ درسِ یکی برای من آسانتر است و دیگری نه، فهمیدنِ درسش برای من مشکل است. آن استادی که خوشبیان است و درس را از او آسانتر میفهمم، از نظر عملی اثر سوء روی من دارد، اما استاد دیگر این اثر سوء را ندارد. حالا کدام یکی را انتخاب کنم؟ این فشار دارد اما نقش تخریبی ندارد؛ دیگری فشار ندارد، اما نقش تخریبی دارد.
معارف ما میگوید آن استادی را انتخاب کن که نقش تخریبی ندارد. روایات متعددی داشتیم و یکی دو مورد نبود. دلیل آن هم معلوم است. به این دلیل که این مفاهیم از نظر سیر وجودی من، به درد من نمیخورد. آنچه که در سیر وجودی ام به درد من میخورد، روش رفتاری و گفتاری است که بنده میگیرم. آن است که به درد من میخورد. آن است که سازنده شاکله روحی من است. شکل روحی من را «تربیت» درست میکند نه «تعلیم».
تبلیغات به نفع علیم اللسانها
یکی از چیزهایی که واقعاً مورد تأسف ما است، همین است که جامعه اسلامی است اما تمام توجه ها میرود به سمتِ «علیم اللسان»؛ متأسفانه الآن در جامعه ما حرف اول را همین دسته اول میزنند؛ یعنی کسانی که از نظر قدرت بیان در سطح بالا هستند، ولی از نظر تربیتی اثر منفی و نقش تخریبی دارند. اگر هم کسی غیر از این باشد، او دیگر حرف اول را نمیزند؛ بلکه حرف دوم را میزند.
اگر استاد خوبی که از نظر تربیتی مناسب باشد پیدا شود، حرف او در جامعه حرف دوم است. حرف اول را همان علیم اللسانها میزنند. ثقل و سنگینی به نفعِ آن طرف است. در حالی که معارف ما برخلاف واقعیاتی است که امروز در جامعه به نام جامعه اسلامی میبینیم. دیگر نمیخواهم توضیح بدهم؛ خودتان میبینید و میدانید هم که چگونه تبلیغات شیطانی ـلعنت الله علیه ـ برای آن صورت میگیرد.
استاد دینیِ بیدین
در اینجا من یک تقسیم بندی میکنم. یکوقت هست به طور کلی از معلم و شاگرد و جنبه تعلیمی بحث میکنیم و علم هر چه میخواهد باشد، فرقی نمیکند؛ بحث ما هم تا اینجا کلی بود. اما یکوقت هست نه، مطلب از این بالاتر است؛ بحث درباره معلم دینی و استاد معارف است.
چنین معلمی اگر منحرف باشد، از دو حال خارج نیست؛ حالت اول این است که آنچه را از نظر علمی میآموزد صحیح است و انحرافی از نظر آموزش علمی اش ندارد، اما از نظر عملی مخرب است. شک نیست که این از آنکه غیر علم دین را می آموزد أضر است و از نظر رفتاری بیشتر تخریب میکند. این ضررش بیشتر است. اینها را من همینطور گام به گام پیش می آیم؛ چون میخواهم محیط آموزشی را بحث کنم. این محیطها میخواهد جوانهای ما را بسازد.
ما در این مورد روایت زیادی داریم. علی(ع) فرمودند: «العِلمُ بِغَیرِ العَمَلِ وَبَالٌ».(غررالحکم، 45) در جای دیگر حضرت فرمود: «عِلمُ المُنَافِقِ فِی لِسَانِهِ».(غررالحکم، 459) و باز فرمودند: «عِلمُ المُؤمِنِ فِی عَمَلِهِ». (غررالحکم، 152)بر اساس این روایات، معلمی که درس دین میدهد ولی از نظر تربیتی اثر تخریبی دارد، به تعبیری بسیار ساده، بذر نفاق را در درون آن شاگرد میافشاند. چون این بچه میفهمد و تفاوت قول و عمل را در این استاد میبیند. گفت قسم حضرت عباست را ببینم یا دم خروس را؟! کدام یکی از اینها را باور کنم؟!
این استاد بذر نفاق را از همان موقع که میخواهد فراگیری داشته باشد و از نظر روحی روانی، ساختار وجودی پیدا کند، در دل این شاگرد می افشاند. وای به حال اینها! «أشدُّ النّاسِ عَذاباً یَومَ القیامَة»،(بحارالانوار، 2، 38) اینها هستند. سختترین عذاب را روز قیامت دارند.
من روایت زیاد دیدم نمیخواهم وارد این بحث شوم، این خودش یک بحث مستقل دارد. نمیخواهم وارد شوم که دیدگاه اسلام راجع به این افراد چیست. چون نمیخواهم از بحثم منحرف شوم. لذا به اینها کاری ندارم، چون بحثم، بحث تربیت است. اما بدانید که وضع اینها خیلی خراب است.
درس توحید از زبان شیطان
چنین استادی نقش سازندگی ندارد و نقش تخریبی دارد. با اینکه آنچه را که می آموزد صحیح است. اصلاً فرض ما این است که معارف میگوید و معارف صحیح هم میگوید؛ معلم دینی است، درست هم میگوید؛ اما از نظر رفتاری میبینیم که مرز الهی و مرز انسانی را رعایت نمیکند. نه تنها نقش سازندگی ندارد و نقش تخریبی دارد؛ بلکه بالاتر، نقش تخریبی این بیش از آن کسی است که آن علمی را که می آموزد غیر علم دین است. استاد ما، امام(رضوان الله تعالی علیه) یک وقت این را نقل میکرد و در صحبتها میفرمود: «درس توحید از زبان شیطان»، ایشان خیلی زیبا میفرمود. این جزء کلمات قصار ایشان بود. درس توحید است، اما از زبان شیطان است.
استادِ دینی منحرف
حالت دوم آن است که استاد به عنوان معارف، علوم دینی تدریس میکند، اما آنچه میگوید اشتباه است. آن اولی درست میگفت، اما گفتارش با رفتارش تطبیق نداشت. ولی این دومی، گفتار و تدریسش هم انحراف دارد. ظاهراً دیگر خیلی روشن است که چنین استادی چقدر خطرناک و مضر است و چقدر نقش تخریبی در شاگرد دارد.
من یک روایت میخوانم. روایت مفصلی است از امام حسن عسگری(ع) در باب همین دانشمندان سوء که حضرت میفرماید،: «وَ هُمْ أَضَرُّ عَلَى ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا مِنْ جَیْشِ یَزِیدَ عَلَیْهِ اللَّعْنَةُ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ أَصْحَابِهِ»؛ این دانشمندانِ سوء نسبت به ضُعفای شیعه ما، شرّشان بیشتر است تا لشگر یزید علیه حسین(ع)؛ حضرت بعد سرّش را هم میفرماید که چیست.
اما ضُعفا یعنی چه؟ ضُعفا از نظر پیکره ظاهری که نیست؛ بلکه جنبههای روحی مطرح است. یعنی آن کسانی که از نظر ایمانی، هنوز یک ایمان مستقر پایداری از نظر درونی پیدا نکردهاند که بیدی نباشند که با این بادها بلرزند. خوب بچه در این سنّ اینچنین است. چون بحث ما بچه چهارده، پانزده ساله است. آیا این از نظر ایمانی ضعیف است یا نیست؟ شکی نیست که به طور غالب ضعیف هستند و هنوز ایمان در قلب آنها به صورت استوار پا نگرفته است. بله، از نظر درونی و از جهت فطرتش ایمان دارد؛ اما اینها هنوز در وجود او آنطور به فعلیت نرسیده که بتواند در برابر شُبهات اعتقادی مقاومت کند. حالا این استاد رفته سر کلاس و برای او «دینی» میگوید و مسائل انحرافی را مطرح میکند، این چه جنایتی دارد میکند.
حضرت میگوید این آدم از آن لشکریان یزید بر علیه امام حسین(ع) و اصحابش بدتر و مضرتر است. من اینها را میگویم که حواستان را جمع کنید؛ ای کسانی که آمدهاید به عنوان معلم دینی و معارف در مراکز آموزشی و دارید مسائل انحرافی را مطرح میکنید، این را بدانید که شما از لشکر یزید بدترید.
حالا علت آن را هم میگویم؛ «فَإِنَّهُمْ یَسْلُبُونَهُمُ الْأَرْوَاحَ وَ الْأَمْوَالَ»؛ مگر لشکر یزید چه کار میکرد؟ آنها جان و مال حسین(ع) و اصحابش را گرفتند. کُشتند و بردند! غیر از این بود؟! امّا این دانشمندانِ سوء چه میکنند؟ «وَ هَؤُلَاءِ عُلَمَاءُ السَّوْءِ یُدْخِلُونَ الشَّکَّ وَ الشُّبْهَةَ عَلَى ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا فَیُضِلُّونَهُم».(بحارالانوار، 2، 88) اینها پایههای ایمانی این بچهها را میلرزانند. ارزش روح بالاتر است یا جسم یا پول؟! کار لشگریان یزید این بود، اما کار اینها این است که با این تدریسهایی که دارند، ضُعفای شیعه ما را منحرف میکنند.
خاطرجمعی از محیط آموزشی اشتباه است
لذا میخواستم این را عرض کنم که در این چند محیطی که ما گفتیم، آن محیطی که خیلی نقش دارد، چه در سازندگی و چه در تخریب، «محیط آموزشی» است. من حالا سفارش میکنم به اولیا که حواستان جمع باشد! این بچه تا موقعی که تحت نظر شما بود، تا حدودی توانسته بودید از نظر اعتقادی و عملی روبهراهش کنید؛ حالا که او را به مدرسه فرستادید، خیال نکنید این پایدار میماند. وقتی در محیط آموزشی برود، بدانید که آنجا قویتر از شما هست. آن محیط قویتر از محیط خانوادگی شما است. اینطور نباید باشد که خیالتان راحت شود.
من خصوصاً به آن دستهای میگویم که اینها واقعاً هم دلسوز هستند و هم از نظر تربیتی دینی و هم از جهات انسانی دلسوز فرزندانشان هستند. اگر فرزندتان را در بهترین مدرسهها هم گذاشتید، خاطر جمع نشوید. دستتان را روی دست نگذارید. این اشتباه است. حتی اگر بهترین مدرسهها از جهت دینی را هم انتخاب کردید، نباید خیالتان آسوده شود. چون یک موقع چشم باز میکنید و میبینید همین بچهای که در آن محیط بوده وامصیبتا است.
تربیت فرزند در کلام امام صادق(ع)
در آن روایتی که از امام صادق (ع) بود، داشت که این چهارده سال نباید فرزند را رها کنی. حضرت سهتا «هفت سال» درست کردند؛ هفت سال اول بگذار بازی کند. هفت سال دوم ادبش کن. هفت سال سوم ملازمش باش. یک بار دیگر روایت را بخوانم؛ «دَعْ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبْ سَبْعاً وَ الْزَمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِین». (بحارالانوار، 101، 95) یعنی چهارده سالگیاش که تمام شد، از پانزده سالگی تا بیست و یک سالگی او را جدایش نکنی؛ ملازمش باش. یعنی از خاطرجمعی خبری نیست. تازه من فرضم این بود که مدرسه و محیط آموزشیاش، محیط خوبی است که با خاطرجمع او را آنجا گذاشتهای؛ چه رسد که بدانی اینجا که رفت، رفت؛ یعنی جو حاکم بر محیط آموزشیاش، مغایر جوّ تربیتی خانوادگیاش باشد. وای به آنجاهای دیگر. دستورات تربیتی اسلام اینها نیست.
تقدم ادب بر علم
حالا روایتی میخوانم؛ خصوصاً راجع به کسانی که میخواهند آموزشهای دینی بدهند یا استاد معارف هستند. ما در یک روایت از علی(ع) داریم که حضرت فرمودند پیغمبر تربیت شده خدا است و مربی او خدا بوده است؛ مربی من هم پیغمبر بوده است؛ حالا من میخواهم مربی مؤمنین باشم. یعنی مگر میشود هرکسی مربی باشد.
در این روایت هست که: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَدَّبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ پیغمبر را خدا تربیت کرد؛ «وَ هُوَ أَدَّبَنِی»؛ من را هم پیغمبر تربیت کرد؛ «وَ أَنَا أُؤَدِّبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ أُوَرِّثُ الْأَدَبَ الْمُکَرَّمِین». (بحارالانوار، 74، 268) من هم مؤمنین را تربیت میکنم. یعنی انسان باید استادی را پیدا کند که مؤدّب به آداب الهی و انسانی باشد. این را بدانید که حرف اول را «ادب» میزند، نه «علم» به معنای مفاهیم.
اگر غیر از این فکر میکنید، بدانید که اشتباه میکنید. چون علم بدون ادب و تعلیم بدون تربیت، بعد وِزر و وبال میشود؛ وبال میشود روی گردنت، بعد میبینی فرزندت با پوشش برتر اسلامی رفت در این مرکز آموزشی، دو ترم نگذشته بیحجاب بیرون آمد. آنوقت چنان به چهکنم، چهکنم بیفتی که مفرّی پیدا نکنی.
-----------------------------------------
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شیخ مجتبی تهرانی
پيشنهاد سردبير
طبقه بندی موضوعی
- هویت طلبگی (۹۵)
- اندیشه دینی و نظام بنیادین طلبه (۴)
- مأموریتها و بایستههای طلبه (۶۷)
- الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت (۱۳)
- تبلیغ (۱۳)
- تحصیل (۲۰)
- روش تحصیل حوزوی (۱۷)
- کار جمعی و برکات آن (۳)
- تحول در نظام حوزه (۲)
- آشنایی با اساتید و بزرگان حوزه علمیه (۱۵)
- اساتید (۳)
- بزرگان (۱۱)
- برنامه مهاجر (۱)
- حوزه انقلابی (۱۱)
- علمی (۲۹۵)
- دروس حوزوی (۲۷۳)
- پایه 1 (۱۳۲)
- صرف (۶۴)
- تمرینات (۱۴)
- آرشیو صوت صرف (۴)
- شرح فارسی بخش عربی کتاب صرف ساده (۷)
- نمودارها (۱۸)
- نحو 1 (۶۸)
- نمودار و جزوه (۶)
- آرشیو صوت نحو 1 (۳)
- شرح صمدیه (۳۶)
- عقاید 1 (۱)
- منطق ۱ (۳)
- اخلاق 1 (۲)
- احکام (۶)
- صرف (۶۴)
- پایه 2 (۵۷)
- پایه 3 (۲۷)
- بلاغت (۷)
- مغنی الادیب (۱۷)
- پایه 4 (۳۰)
- پایه 5 (۱۱)
- پایه 6 (۳)
- اصول (۲)
- لغت (۷)
- آموزش تجزیه و ترکیب (۱۹)
- پرسش و پاسخ درسی (۱)
- منطق (۱)
- متن درسی حوزوی (۳)
- رجال (۳)
- پایه 1 (۱۳۲)
- پژوهش (۱۹)
- نمونه سؤال امتحانی دروس حوزوی (۲)
- دروس حوزوی (۲۷۳)
- اخلاق، تهذیب نفس و خانواده (۱۹)
- بصیرت اجتماعی (۱۳۵)
- سیاست (۷۷)
- پرونده انرژی هسته ای (۳۰)
- فتنه 88 (۵)
- انتخابات (۹)
- اقتصاد (۵)
- فرهنگ (۳۸)
- مذهبی (۲۱)
- ادعیه و زیارات (۵)
- ائمه معصومین علیهم السلام (۱۱)
- مذهبی (۲۱)
- بازخوانی ادبیات انقلاب (۱۱)
- سیاست (۷۷)
- حوزه علمیه خواهران (۱)
- عمومی (۸)
- اخبار (۲۴)
- حکایات (۶)
- محصولات (۱۴۲)
- نمودارها (۶۲)
- پاورپوینت (۲)
- پوسترهای با کیفیت (۱۷)
- نرم افزارهای مفید (۲)
- جزوه (۱۲)
- بسته محتوای تبلیغی (۱)
- کلیپ و فیلم (۴۲)
- کتابخانه (۳۱)
- معرفی کتاب (۶)
- دانلود کتاب (۲۴)
- یادداشت و مقاله (۳۰)
- مدرسه معصومیه(س) (۲۷)
- گزارش فعالیتهای گروه «طلبگی تا اجتهاد» (۷)
- مشاوره (۶)
- مشاوره تحصیلی (۲)
- مشاوره سبک زندگی اسلامی (۳)
- سبک همسرداری (۱)
- سبک خواب (۱)
آخرين مطالب
-
دانلود تدریس صمدیه ی استاد روح الله راسل/ طرح احیای تابستان 98
سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹ -
به سایت جدید مراجعه کنید
يكشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ -
نقش دعا و توسل در بهبود بیماری ها و رفع بلایا + توصیه های بزرگان دین
چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ -
مجموعه پوستر از بیانات ناب حضرت آیت الله مصباح یزدی حفظه الله
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ -
مجموعه پوستر از بیانات ناب حضرت آیت الله محمد یزدی حفظه الله
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ -
مجموعه پوستر از بیانات ناب استاد مرتضی آقاتهرانی حفظه الله
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ -
-
-
شرح فارسی کتاب «اصول مظفر» + دانلود رایگان نمودار
دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ -
شرح فارسی لمعه به شکل نموداری + دانلود نمودار PDF و XMIND
پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸