طلبگی تا اجتهاد

آنچه که لازم است عرض بکنم - که از همه‌ی این مطالب مهمتر است - نسبت حوزه‌های علمیه است با انقلاب و نظام اسلامی. هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد. نظام اسلامی یک امکان عظیمی را در اختیار داعیان الی‌اللّه و مبلّغان اسلام قرار داده… این فرصت تا امروز کِی برای روحانیت وجود داشته؟
علاوه بر این، ابزارهای تسهیل‌کننده، مثل رایانه‌ها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست![خطاب به روحانیون!).
اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمیشناسید، برسانید؛ این فرصت فوق‌العاده‌ای است؛ نبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد: از فرصت این همه جوان، این همه استبصار، این همه میل و شوق به دانستن، شما برای ترویج معارف اسلامی چه استفاده‌ای کردید؟ نظام اسلامی یک چنین خدمتی به ما معممین و روحانیون کرده. مگر میتوانیم خودمان را کنار بگیریم؟
بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی 19/07/1391

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

رسانه های همسو

حتی امام المسلمین هم باید نقد بشود! / نقد طلبگی بر موضِع گیری اخیر رئیس جمهور

 یادداشت‌ و مقاله بصیرت اجتماعی سیاست اخبار

//bayanbox.ir/view/3013093123162718741/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B7%D9%84%D8%A8%DA%AF%DB%8C.png

سم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای روحانی در نمایشگاه مطبوعات امسال(94) به بیان سخنانی مبادرت ورزیدند که انتقاد بسیاری از نخبگان و بزرگان را در پی داشت. ایشان در بخشی از سخنان خود، مطالبی در مورد لزوم نقد همه افراد و ارگان ها و حتی امام المسلمین مطرح کردند که به این قرار بود:

«همه ما باید نقادی کنیم نقد به نفع ماست دولت باید نقد شود، قوه قضائیه باید نقد شود، مجلس باید نقد شود اسلام که بالاتر می‌گوید «النصیحه‌لائمه‌ المسلمین»؛ امام مسلمین هم باید نقد شود، منتها نقد و انتقاد، نه اتهام، تخریب، تهمت و دروغ. انتقاد کنیم از روی دلسوزی و بگوییم این کار خوب بود و اینجا اشکال داشت و اگر این‌طور می‌شد بهتر بود. بیاموزانیم و بیاموزیم خودمان کاری کنیم که آینده بهتری در انتظارمان باشد.»

 



 

موضِع گیری امام جمعه محترم شهر کرج درباره کلام فوق

دانلود

 

در همین راستا، جناب آقای مجید زمانی (طلبه حوزه علمیه قم) نقدی طلبگی را در مورد این اظهارات تهیه کرده اند که در این مطلب خدمت شما دوستان تقدیم میگردد.

 

(حتی امام المسلمین هم باید نقد شود...).

-آقای رییس جمهور در بازدید از نمایشگاه مطبوعات امسال عبارتی را بیان نمودند که از جهات متعددی قابل تأمل است:

 «همه ما باید نقادی کنیم نقد به نفع ماست دولت باید نقد شود، قوه قضائیه باید نقد شود، مجلس باید نقد شود اسلام که بالاتر می‌گوید «النصیحه‌لائمه‌ المسلمین»؛ امام مسلمین هم باید نقد شود، منتها نقد و انتقاد، نه اتهام، تخریب، تهمت و دروغ. انتقاد کنیم از روی دلسوزی و بگوییم این کار خوب بود و اینجا اشکال داشت و اگر این‌طور می‌شد بهتر بود. بیاموزانیم و بیاموزیم خودمان کاری کنیم که آینده بهتری در انتظارمان باشد.»

مراجعه به منبع خبر

 

توضیح اینکه ما فعلا در مقام بیان این مطلب نیستیم که در طول دو سال پیش بیشترین توهین ها و برچسب ها با عناوینی هم چون:

بی شناسنامه،بزدل،ترسو،افراطی،امل،بی سواد،تازه به دوران رسیده ها،داس به دستان،چماق داران،گداپرورها و... نثار منتقدان شد؛

بررسی دقیق تک تک این واژه ها و جستجوی اینکه هر یک از این دعاوی زیر مجموعه کدام یک از عناوین کلی سیزده گانه مغالطات(از هفت نوع مغالطات معنوی و شش نوع مغالطات لفظی) قرار می گیرد مجال و مقاله مخصوص به خود را می طلبد.

-محل نزاع ما فعلا در برداشت آقای روحانی از روایت مشهور نبوی،(النصیحة لأئمة المسلمین) و استنتاج جواز نقد امام المسلمین از روایت مذکور است.

-برای روشن شدن مقصود روایت شریفه از واژه النصیحة لازم است نظر متخصصین و صاحب نظران و اسلام شناسان را پیرامون روایت مذکور را بیاوریم تا بطلان استنتاج مد نظر آقای روحانی مشخص شود.

-اصل روایت مد نظر رییس جمهور،روایت منقول از نبی اکرم(ص) می باشد،

آن جا که حضرت فرمودند:

(ألا إن الدینَ النصیحةُ للهِ و لکتابِهِ،و لأئمةِ المسلمینَ و لعامَّتِهم):

بدانید همانا دین نصیحتی است برای خدا و نصیحتی برای کتاب خدا و نصیحتی برای پیشوایان مسلمانان و نصیحتی برای عامه مردم.

-صاحب تهذیب اللغة در مقدمه کتاب خود قسمی دیگر از نصیحت را هم بیان می کند و می گوید:

(و منها النصیحة الواجبة علی اهل العلم فی افادتهم ما لعلهم یحتاجون إلیه):

وی نصیحت مربوط به اهل علم را ذکر می کند و می گوید نصیحت اهل علم رساندن هر آن چیزی(هر مطلبی) است که ممکن است اهل علم به آن امور نیازمند گردند.

*تهذیب اللغة،ج 1،ص50*

-در کتاب شمس العلوم ج10صفحه6619 آمده است:

النصیحة:الإسم من النصح:نصیحت ، اسم از مصدر نصح است.

-تاج العروس نیز همان مطلب کتاب شمس العلوم را اشاره می کند:

و الإسم النصیحة:اسم از مصدر نصح،النصیحة است.

-صاحب النهایة فی غریب الحدیث و الأثر در مقام تبیین این کلمه(النصیحة) می گوید:

 النصیحة: کلمة یعبر بها عن جملة،هی ارادة الخیر للمنصوح له،

ولیس یمکن أن یعبر هذا المعنی بکلمة واحدة تجمع معناه غیرها.

(النهایة فی غریب الحدیث و الأثر :۵ : ۶۳)

 

-همان گونه که از بیان صاحب النهایة مشخص است وی نصیحت را جمله ای می داند که به آن کلمه اطلاق می شود،(همان گونه که ابن مالک در الفیه خود می گوید:"و کلمة بها کلام قد یؤم") و معنای این جمله را اراده خیر برای نصیحت شونده می داند،یعنی در نصیحت کننده خیرخواهی را شرط می داند و به عبارت أخرى شرط نصیحت را اراده خیر می داند.و در ادامه اشاره می کند که غیر از این کلمه(که در حقیقت جمله است و مجازا به آن کلمه اطلاق می شود)،کلمه واحده دیگری را نداریم که معنای جمله مقصوده ما را برساند(یعنی فقط این کلمه معنای مقصوده ما را به درستی ادا می نماید).

 -و در ادامه همان کتاب آمده است :  

و اصل النصح فی اللغة : الخلوص، یقال: نصحته و نصحت له.

و معنی نصیحة لله : صحة الاعتقاد فی وحدانیته،و اخلاص النیة فی عبادته.

و النصیحة لکتاب الله : هو التصدیق به و العمل بما فیه.

و نصیحة رسوله:التصدیق بنبوته و رسالته والانقیاد لما أمر به و نهی عنه.

و نصیحة الأئمة : أن یطیعهم فی الحق، ولا یری الخروج علیهم إذا جاروا.

 و نصیحته عامة المسلمین : ارشادهم علی مصالحهم.

* (همان :۵: ۶۳).*

-همان گونه که از عبارت کتاب النهایة فی غریب الحدیث و الأثر روشن است،اصل نصح در لغت به معنای خالص شدن است و در ادامه اشاره می کند که النصیحة از کلماتی است که دارای معانی متعددی است،لفظ واحد است و معنا متعدد.

به اصطلاح اصولیون:

إن اتحد اللفظ و تعدد المعنی،فإن وضع اللفظ لکل من المعانی المتعددة بوضع مستقل فهو الإشتراک.

المحرز فی شرح الموجز فی اصول الفقه،ج 1،ص65

که اصولیین چنین لفظی را مشترک لفظی می نامند و مغالطه آقای روحانی هم در همین جاست که طبق تعبیر منطقیون آن را مغالطه اشتراک لفظ می نامند.

آقای علی اصغر خندان در کتاب مغالطات مغالطه اشتراک لفظ را اینگونه تعریف می کنند:استعمال یک لفظ در یک متن با معانی گوناگون،بدون توجه به تعدد معانی آن،به طوری که این امر موجب یک

استنتاج خطا شود.

مغالطات صفحه 46.

-سپس در مقام تبیین معانی این مشترک لفظی بر می آید و می گوید:

معنای نصیحت برای خدا صحت اعتقاد در وحدانیت خدا و اخلاص نیت در عبادت اوست و معنای نصیحت برای کتاب خدا اعتقاد به درستی کتاب خدا و عمل کردن است به آن چه در کتاب خدا آمده است و معنای نصیحت برای پیشوایان این است که در مسیر حق از آنها اطاعت نماییم و اگر جور نمودند بر آنها خارج نشویم.

البته ذکر این نکته ضروری است که تفسیر کتاب النهایة فی غریب الحدیث و الأثر از النصحیة لأئمة المسلمین مطابق با نظر اهل سنت است آنجا که می گوید "و لا یری الخروج علیهم اذا جاروا" و اجازه خروج بر ائمه جور را نمی دهد و مسلم است که مطابق اعتقاد فرقه حقه تشیع اولا مراد از ائمه مسلمین در روایت مذکور با توجه به روایات دیگری که این روایت را تفسیر نموده اند،امامان معصوم علیه السلام بالأصالة و ولی فقیه بالتبع الأئمة علیهم السلام می باشد

جهت توضیح بیشتر مقاله چگونه مفاهیم دینی وارونه تفسیر می شود را که در مجله حوزه منتشر شده است را از اینجا مطالعه بفرمایید

 

و ثانیا مطابق اعتقاد شیعیان امام مسلمین هرگز از مسیر حق خارج نمی شود و هرگز جور نمی کند.

در جای خودش اثبات شده که امام معصوم علیه السلام به خاطر ملکه عصمت و ولی فقیه به خاطر ملکه عدالت هرگز از مسیر حق خارج نمی شوند،برای دنبال کردن این مساله به دو کتاب المحاضرات فی الإلهیات آیة الله سبحانی و کتاب ولایت فقیه،ولایت فقاهت و عدالت علامه جوادی آملی مراجعه نمایید.

-صاحب لسان العرب هم به تفسیر کتاب النهایة فی غریب الحدیث و الأثر اشکال وارد می نماید و می گوید:

((و فی شرح هذا الحدیث نظر و ذلک فی قوله نصیحة الائمة أن یطیعهم فی الحق و لا یری الخروج علیهم إذا جاروا ، فأی فائدة فی تقیید لفظه بقوله یطیعهم فی الحق مع اطلاق قوله و لا یری الخروج علیهم إذا جاروا ؟ و إذا منعه الخروج إذا جاروا لزم أن یطیعهم فی غیر الحق)).

* (لسان :۲ : ۶۱۶)*

وی بیان می نماید که در شرح این حدیث اشکالی وارد است و اگر در تفسیر نصیحة الأئمة بگوییم اگر جور نمودند بر آنها خروج نکنید پس طبق تفسیر چه فایده ای وجود دارد در تقیید گفتار خودت به اطاعت کردن در *مسیر حق*؟!

یعنی طبق این تفسیر تناقض پیش می آید و عدم خروج بر ائمه جور مساوی است با اطاعت کردن از آن ها در مسیر غیر حق و این با اطاعت کردن از آن ها در مسیر حق که در اول کلامت در تفسیر نصیحة الأئمة بیان نمودی تناقض دارد.

-صاحب الطراز الاول هم تفسیری شبیه تفسیر لسان العرب بیان می کند و در تفسیر این روایت نبوی گفته است:

(( أن الدین النصیحة لله و لکتابه و لرسوله و لأئمة المسلمین و عامتهم أی قوام دین الاسلام و عماده النصیحة لله بالایمان به و توحیده و اخلاص النیه فی عبادته ،و لکتابه بتصدیقه و العمل بما فیه، و لرسوله بالإیمان بما جاء به، ولأئمة المسلمین بطاعتهم، و لعامتهم بارشادهم لمصالحهم و عدم غشهم)).

 *(الطراز الاول: ۵: ۷۱)*

وی هم چون تفسیر لسان العرب نصیحة ائمه مسلمین را در اطاعت از آنها می داند و هم چون صاحب النهایة فی غریب الحدیث و الأثر اعتقادی به عدم خروج بر آنها ندارد و قوام دین اسلام را هم در هر یک از این اقسام نصیحت ها می داند.

- در تفسیر النصیحة لعامة المسلمین(نصیحت مردم)،صاحب الطراز هم چون دیگران تفسیر آن را راهنمایی به سوی مصلحت و خیر آنها می داند بدون اینکه در آن راهنمایی غل و غشی به کار رفته باشد.

-در پایان جهت تبیین صحیح این روایت کلام نورانی مرحوم طریحی صاحب کتاب جلیل القدر مجمع البحرین که مطابق با اعتقاد شیعه است را هم می آوریم:

((و عد منها النصیحه لائمة المسلمین ، قیل هی شدة المحبة لهم و عدم الشک فیهم و شدة متابعهم فی قبول قولهم و فعلهم و بذل جهدهم و مجهودهم فی ذلک . و النصیحة لفظ  حامل لمعان شتی : فالنصیحة لله الاعتقاد فی وحدانیه و اخلاص النیة فی عبادته و نصرة الحق فیه ، و النصیحة لکتاب الله هو التصدیق به و العمل بما فیه و الذب عنه دون تأویل الجاهلین و تحریف الغالین و انتحال المبطلین و النصیحة لرسول الله التصدیق بنبوته و رسالة و الانقیاد لما أمر به و نهی عنه و النصیحة لا تکون قبیحة و لکن ربما یستقبحها  السامع لصعوبتها و کم سقت فی آثارکم من نصیحة . و قد یستفید الظنة المستنصح : ای المبالغ فی النصیحة)).

*(مجمع البحرین :۲: ۴۱۸)*

-مرحوم طریحی نصیحة برای ائمه مسلمین را شدت محبت و شدت پیروی از آنها در قبول قول و فعل آنها می داند و معتقد است تمام تلاش خود را با تمام وجود باید برای ائمه مسلمین به کار بندیم.

ایشان نصیحة براى خدا را اعتقاد به وحدانیت و اخلاص در نیت و یارى کردن خداوند متعال می دانند.

نصیحة برای کتاب خدا را درست دانستن و عمل کردن به کتاب خدا و مجذوب این کتاب آسمانی شدن  به دور از غلو غالیان و ابطال دانستن مبطلان می داند.

نصیحة رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را هم درست دانستن نبوت و رسالت نبی اکرم(ص) و اطاعت پذیری از اوامر و نواهی الهی رسول اکرم(ص) می داند.

 

"مخاطبان مقاله، تفسیر جناب طریحی - قدس سره - از این روایت ارزشمند که نصیحة ائمه مسلمین را شدت اطاعت و شدت محبت می دانند را با تفسیر دکتر حسن روحانی که نصیحة ائمة مسلمین را مساوق انتقاد از امام المسلمین می دانند مقایسه نمایید".

 

** ذکر این نکته ضروری است که بر فرض که لفظ النصیحة مشترک لفظی نباشد و تنها معنای موعظه خالصانه داشته باشد،باز هم بر هم بر اهل دانش و تحقیق و تدبر مخفی نیست که بین موعظه و انتقاد از منظر لغوی تفاوت وجود دارد،که بررسی آن مجال دیگری را می طلبد.علاقمندان به کتب معتبر علم لغت و کتب فروق اللغة رجوع نمایند**.

نکته پایانی اینکه همگان بدانند امت حزب الله همیشه بیدارند و حریم ولایت خط قرمز آنهاست و هرگز نخواهند گذاشت خدای نکرده به مقام منیع ولایت ذره ای جسارت شود و از بذل جان و مال و اهل و خاندان در مسیر ولایت باکی ندارند.

نظرات (۲۷)

  1. هموطن مسلمان

    «ثُمَّ اعْلَمْ یَا مَالِکُ، أَنِّی قَدْ وَجَّهْتُکَ إِلَى بِلاَدٍ قَدْ جَرَتْ عَلَیْهَا دُوَلٌ قَبْلَکَ، مِنْ عَدْلٍ وَجَوْرٍ؛ وَ أَنَّ النَّاسَ یَنْظُرُونَ مِنْ أُمُورِکَ فِی مِثْلِ مَا کُنْتَ تَنْظُرُ فِیهِ مِنْ أُمُورِ الْوُلاَةِ قَبْلَکَ، وَ یَقُولُونَ فِیکَ مَا کُنْتَ تَقُولُ فِیهِمْ.»

    پس بدان، اى مالک، که تو را به سرزمینى روانه کرده ام که در آن تحوّلات گوناگونى از عدالت و ستم رخ داده است، و مردم به کارهاى تو چنان مى‌نگرند که تو در کارهاى زمامداران پیش از خود مى‌نگریستى و درباره تو چنان سخن می‌گویند که تو درباره آنان سخن بر زبان می‌راندى.
  2. یک هم وطن مسلمان

    حالا گیریم راوی ضرورت نقد امام المسلمین خود قابل نقد؛ اثبات شیء که نفی ماعدا نمی کند بهتر بود این قلم فرسائی که شما را موضع تهمت استنتاج از مقدمات مفروضی قرار می دهد که صدق آنها نیازمند اثبات است، عالمانه در مسیر مزیت اصل انتقاد قدم بر می داشتید نه اینکه مثالهائی برای رد سخنران بیاورید که دلیل اثبات حرفش است (مگر در تریبون های مورد تائید شما کم توهین و افترا زده می شود؟!) بهتر نیست تن زخم خورده و رنجور دین را از زیر لگد های چپ و راست سیاست بیرون بکشید و کاری کنید که مطهری ها و شیخ انصاری ها کردند؟!
    دوست من همکیش من و هم وطن من، جدا نبودن دین از سیاست معنایش پرچمداری محققان دینی برای سیاستمداران نیست.
    خدمت علم با علم در خدمت فرق می کند و اگر این فرق را ندانید کماکان از زمره کسانی خواهید بود که دل امثال مطهری ها و علامه ها و حتی شیخ انصاری ها را خون می کنید
    کاش از روش امام صادق درس می گرفتید که سیاستش متأثر کردن سیاست از علم بود نه تطهیر سیاست به وسیله علم
    • پاسخ:

      سلام علیکم
      با تشکر از نظر شما دوست عزیز
  3. کلمه امام کلمه مقدسی نیست...ما ائمه الکفر هم در قران داریم....و بنابراین مراد از امام یعنی پیشوا یا حاکم یا رئیس جمهور ....ما می توانیم بگوییم امام اوباما یا امام پوتین مصداق ائمه کفرند و رئسای جمهورهای اسلامی ائمه مسلمین هستند و ما حق داریم که ایمه مسلمین را امر به معروف کنیم....چنانکه امام خمینی هم در صحیفه نور یا صحیفه امام فرموده اند حتی اگر رهبر یا رئیس جمهور مرتکب خلاف شرع شد او را حد بزنید...یعنی حتی ممکن است امام المسلمین مرتکب دزدی یا زنا و یا غیره هم بشود....چنانکه ابوبکر که یارغار رسولخدا بود مرتکب غصب حکومت شد....این غصب از سوی یاران امام خمینی هم می تواند رخ بدهد....و ابوذرها باید هوشیار باشند...
    • پاسخ:

      با تشکر از نظر شما دوست عزیز

      اما منظور از امام المسلمین در حال حاضر به معنای حاکم و پادشاه و رئیس جمهور نیست بلکه به معنای ولایت فقیه است که به گفته همان امام خمینی رحمة الله اگر یک نگاه به نامحرم بیاندازد دیگر امام و ولی مسلمین نیست
      بنابراین مقصود از امام در اینجا چنین فردی است نه یک حاکم
  4. با سلام
    بنده قبلا توی سیستم حوزه پنج سال درس خوندم،و شش سال هم دانشجو بودم،این نوع ساختار نوشتن تو حیطه ی مدرسه و جو طلبگی خیلی باشور و با حاله و مورد تحسین واقع میشه اما بین عموم مردم خصوصا تحصیل کرده های دانشگاهی اصلا در خور توجه نیست.برای ما طلبه ها سند و دلالت روایت مهمه برای افرادی که از این گونه مطالب سر در نمی آورند تنها این مهم هست که هر کسی قابل نقده ولا غیر،و این جوی هست که در خارج از حوزه و دنیای امروز حاکمه باید یا فکری به حال این جو نمود یا فکری به حال جو حاکم حوزه.
  5. سلام
    علی آقا واقعا جای تاسف دارد که در شش خط مطلبی که نوشته اید شش مورد توهین و اتهام به چشم می خورد:
    "این منافقا"
    "چه غلطی"
    "کسی که لیبرالیسم از سرتا پاش می باره"
    "له له میزنه برای ارتباط با فاسق ترین و جنایتکارترین دولتها"
    "نصیحت و نقد می فهمه یعنی چه"
    "ولش کنید بابا"
    چه کسی به شما مجوز داده که به دیگران توهین کنید؟
    این طور می خواهیم از رهبر حمایت کنیم؟
    خداوند همه ما را به فهم روایات معصومین علیهم السلام نائل فرماید.
  6. با تشکر فراوان از نویسنده مقاله، انصافا سبک جالبی دارن
    ولی یه چیزی هم واقعیته اینکه اصلا بر فرض نصیحت یعنی انتقاد یعنی هرچی این منافقا میگن
    خوب که چی آخرش؟ مثلا چه غلطی می خوان بکنن؟
    کسی که لیبرالسیم از سر تا پاش می باره و له له میزنه برای ارتباط با فاسق ترین و جنایتکارترین دولتها، نصیحت و نقد می فهمه یعنی چه
    ولش کنید بابا
  7. سلام. نقد را حتی از امام المسلمین میپذیریم ولی باید تذکر داد که در قانون جمهوری اسلامی ایران این جایگاه به مجلس خبرگان واگذار شده است و آنانی که میکوشند آنرا از جایگاه خوددخارج نمایند بدنبال باز کردن دهان هتاکان و شکستن جایگاه رهبری هستند.
  8. با سلام .
    " النصیحه " به معنی خیر خواهی است نه به معنی انتقاد قابل توجه رئیس جمهور
  9. خدا به حضرت موسی فرمود :ای موسی تا زمانی که عیب خودت را برطرف نکردی دنبال عیب مردم نرو
  10. با سلام به همه امید وارم بدون تعصب تامل کنیم که آیا حاکم حکومت مگر همان عصمتی را دارد که اهل بیت علیهم السلام داشتند که عاری از اشتباه باشد که نقد نشود ما فقط معصومین علیهم السلام را معصوم میدانیم
  11. فرهاد خیامی

    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    *** **** *** *** **** ** این حرف دقیقاً عین *** است یکی نیست بهش بگه تو کی هستی که سرور ما رو نقد کنی؟

  12. منتقدی ازنوع زیبا

    بسم الله الرحمن الرحیم
    اصولابنده در اول طلبگی در کتابم خوانده ام که:
    حرفی را که مغالطه هست رابیان کردن نوعی مغالطه هست.
    شما با چه چیز آقای روحانی مشکل دارین؟
    لطفا کل مردم را آگاه کنید.
    وبدانید:این هم یک نقد بود از طرف یک طلبه
  13. منتقد بی شناسنامه

    آقای فعال فرهنگی و آقای نظر حضرت آقا دقت کنید که امام المسلمین گاهی به ائمه معصومین علیهم السلام صدق می شود مثل آنچه در مقاله مجله حوزه که آدرسش در مقاله آمده گفته شده است،گاهی بر رهبری معظم مثل آنچه آقای روحانی در نمایشگاه مطبوعات گفته اند گاهی بر مسوولان کشوری مثل آنچه که رهبری(حفظه الله) در دیدار با خبرگان و دانشجویان فرموده اند.
  14. طلبه پایه 8

    به نظر من در این مقاله سرنخ اصلی مطلب گم شده است. مگر آقای روحانی به خاطر این روایت، ترغیب به نقد همه مسئولان (و از جمله رهبری) کردند که شما همش از این روایت بحث کردید. تاکید آقای روحانی روی اصل نقد کردن و تاثیرات مثبت و سازنده آن است. شما اگر می خواهید حرف آقای روحانی رو نقد کنید باید به این موضوع بپردازید که چرا نقد کردن مقام معظم رهبری روا نیست. این مقاله شما در واقع خودش نوعی مغالطه است. 
  15. نظر حضرت آقا

    در پاسخ به فعال فرهنگی باید گفت بحث ما هم برداشت رهبری از روایت است و نه چیز دیگر که نظر رهبری به رییس جمهور نزدیکتر است
     اما اینکه عنوان ائمة المسلمین بر چه کسی صدق می کند به نظر می رسد مصداق اتم آن رهبری است و بعد از آن سایر مسؤولین
  16. مگر ولی فقیه معصوم است که نقدش جائز نباشد؟ مگر نقد یکی از روشهای امر به معروف و نهی از منکر نیست؟ مگر نقد درست و بجا از مصادیق خیرخواهی نیسن؟
  17. فعال فرهنگی

    در پاسخ به دوست عزیز آقای سراج باید عرض نمود که مقام بحث جواز یا عدم جواز نقد امام المسلمین نبوده بلکه کل مقاله می خواهد اثبات کند که نتیجه گیری آقای روحانی از روایت مذکور صحیح نمی باشد.بررسی جواز یا عدم جواز نقد امام المسلمین و اینکه این نقد به چه شکلی باید باشد مقاله دیگری را می طلبد.آیت الله جوادی در کتاب ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت به این سوال پاسخ داده اند.مقاله ای هم مجله حوزه در این باره نگاشته که در مقاله فوق آدرس آن آورده شده.
  18. نویسنده محترم مقاله تلاش نموده اند و اثبات کرده اند که منظور روایات از «النصیحة لأئمة المسلمین» نه نقد یا حتی وعظ است، بلکه خیرخواهی است.
    در اینجا چند نکته قابل تذکر است:

    الف) نویسنده برای اینکه سخن شان بهتر جا بیفتد، همه روایات آن را نیاوردند. احادیث دیگر آن چنین است:
    1- ثَلَاثٌ لَا یُغِلُّ عَلَیْهِنَّ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَ النَّصِیحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ (کافی، ج‏1، ص 403؛ تحف العقول، ص 43؛ فقه الرضا ع، ص 369؛ تفسیر قمی، ج‏1، ص 173 و ج‏2، ص 447؛ أمالی صدوق، ص 350؛ أمالی مفید، ص 187؛ خصال، ج‏1، ص 150؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 378)
    2- أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌّ فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ فَالنَّصِیحَةُ لَکُمْ وَ تَوْفِیرُ فَیْئِکُمْ عَلَیْکُمْ وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْمَا تَعْلَمُوا وَ أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَیْعَةِ وَ النَّصِیحَةُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ وَ الْإِجَابَةُ حِینَ أَدْعُوکُمْ وَ الطَّاعَةُ حِینَ آمُرُکُم (نهج البلاغه، خطبه 34) 

    ب) گر از این روایات چیزی بیش از خیرخواهی در نیاید، روایات دیگری به مسأله نقد مشفقانه اشاره دارند؛ چنانکه امام علی ع می فرماید: فَلَا تَکُفُّوا عَنِّی(عَنْ) مَقَالَةً بِحَقٍّ، أَوْ مَشُورَةً بِعَدْلٍ : از حق گویى با من یا مشورت به عدل خوددارى نکنید (نهج البلاغه، خ 216؛ کافی, ج 8, ص 356)

    ج) «امام المسلمین» هم از عمومات ادله امر به معروف و نهی از منکر خارج نیست. اگر شخصی در ده کوره ای حرامی انجام داد یا واجبی را ترک کرد، امر به معروف و نهی از منکر او واجب است؛ و به همین شکل اگر امام المسلمین در مسأله ای از راه صحیح منحرف شد، او را هم باید امر به معروف و نهی از منکر کرد. اضافه کنید عمومات دیگری مانند تواصی به حق را.
  19. فعال فرهنگی

    در دیدار با دانشجویان دانشگاه امیرکبیر منظور حضرت آقا از ائمه مسلمین نصیحت و موعظه به مسوولان است نه انتقاد به رهبری،آنجا که معظم له در پاسخ به سوال دانشجویی اینگونه می فرمایند:
     به نظر شما با مسؤولان رده‌بالای دنیازده، چگونه باید برخورد کنیم؟ 
    شما باید یکطور برخورد کنید، بنده هم طوری دیگر. دستگاه قضایی هم طور دیگر باید برخورد کند. به نظر من شما تا آن‌جایی که میتوانید، نصیحت کنید؛ «النّصیحة لأئمّة المسلمین». هر کسی را که احساس میکنید دنیازده است، به هر طریقی میتوانید، نصیحت کنید و بدانید که نصیحت به‌هرحال مؤثّر است.
    http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7585
    همانگونه که در متن مشخص است حضرت آقا می فرمایند شما باید به گونه ای برخورد کنید و بنده به گونه دیگر،یعنی هر کدام در برخورد با مسوولان دولت وظیفه داریم،و هرگز رهبری از روایت فوق انتقاد به امام المسلمین را برداشت نکرده اند.
    و البته در مقاله آقای زمانی آمده است بر فرض که اشتراک لفظی بودن لفظ النصیحة را نپذیریم،باز هم بر اهل دانش مخفی نیست که بین نصیحت و موعظه و انتقاد تفاوت وجود دارد.و نکته دیگر اینکه مقاله در مورد جواز یا عدم جواز انتقاد نیست بلکه مقاله در رد استنباط آقای روحانی از روایت مذکور است.
  20. فعال فرهنگی

    متن سخنان حضرت آقا را در دیدار با اعضای خبرگان به طور کامل بخوانید،ایشان در باب توصیه به دولت و لزوم پذیرفتن موعظه خالصانه توسط دولت است و ارتباطی با نقد امام المسلمین ندارد،
    متن کامل این است:
    ا لبتّه حمایت بنده‌ی حقیر از دولتها به معنای این نیست که همه‌ی کارکرد آن دولتها را ما قبول داشته باشیم؛ نه، در دوره‌های مختلف، دولتهای گوناگونی بودند، از همه‌شان هم ما حمایت کردیم، به همه‌شان هم ایرادهایی داشتیم در زمینه‌های مختلف؛ اما آن ایرادها نباید موجب بشود که ما دولت را بیگانه‌ی از خودمان بدانیم و دست حمایت و کمکی که همه باید به سمت دولتها دراز کنند، این را انجام ندهیم. لازم است که ان‌شاءاللَّه این حمایت و کمک انجام بگیرد، و دعا کنیم و توصیه کنیم؛ نصیحت هم لازم است؛ النَّصیحَةُ ِلأَئِمَّة المُؤمِنین، یعنی سخن خیرخواهانه، که حالا گاهی این سخن خیرخواهانه ممکن است درشت و تند و تیز هم باشد، که طبیعت کار این است که اگر مسئولانی که مخاطب این سخن تندوتیز قرار میگیرند، درست فکر کنند، گمان میکنم خرسند باشند؛ حتّی آن سخن تندوتیز هم به نفع آنها است.
    http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23810
    در متن فوق حضرت آقا منظورشان از ائمه مؤمنین کارکنان و مسؤولان دولت است،به خلاف سخنان رییس جمهوری در نمایشگاه مطبوعات که منظورشان نقد رهبری است.
    برای اینکه کامل برایتان تبیین شود متن کامل سخنان رهبری در دیدار با اعضای خبرگان و متن کامل سخنان رییس جمهور در نمایشگاه مطبوعات را بخوانید.

  21. نظر حضرت آقا

    ظاهرا رهبری تبیینشان از این حدیث با نگارنده فرق دارد و به رییس جمهور نزدیکتر است:
    نصیحت هم لازم است؛ النَّصیحَةُ ِلأَئِمَّة المُؤمِنین، یعنی سخن خیرخواهانه، که حالا گاهی این سخن خیرخواهانه ممکن است درشت و تند و تیز هم باشد، که طبیعت کار این است که اگر مسئولانی که مخاطب این سخن تندوتیز قرار میگیرند، درست فکر کنند، گمان میکنم خرسند باشند؛ حتّی آن سخن تندوتیز هم به نفع آنها است. 
    دیدار خبرگان٩٢
    و همینطور مشابه این در دیدار دانشگاه امیرکبیر

    • پاسخ:

      سلام علیکم
      با تشکر از نظر به جایی که فرمودین، قابل تأمل است.
  22. سلام.
    جواب سلام واجبه ها !

    خدا رو شکر دوستان جواب "دلسوز رهبر" رو دادن و دیگه نیازی به افاضه بنده نیست.

    البته نمی دونم جناب "دلسوز رهبر"  خواستن از کدوم باب صحبت کنن.از باب علمی صحبت کنن یا از باب تعصب روی اعمال رییس جمهور محبوب!!!!
    ان شاالله دومیش نباشه.
    اگه از باب اول بوده که تحسینشون میکنم چون (با اینکه نتونستن جواب مطلب جناب آقای مجید زمانی رو بدن ولی) صرف نقد کردنشون رو میتونم بپذیرم.
     ولی اگه از باب دوم بوده(تعصب به رییس جمهور محبوب) نمیشه پذیرفت.
    چرا؟؟
    چون  که ایشون دم از نقد امام الامسلمین میزنن و از طرف دیگه هر کسی به ایشون نقدی وارد کنه به صورت شلاقی مورد تهاجم قرار میگیره .
    ایشون حتی تاب تحمل نقد آمریکا رو نداره ولی چطور ازین جملات رنگ و لعاب دار استفاده میکنه رو نمیدونم(که صد البته میدونم و میدونید).
    در هر صورت، هم از آقای زمانی تشکر میکنم و هم از دوستان سایت طلبگی تا اجتهاد.


    شما رو به خدای بزرگ می سپارم.
  23. قابل توجه دلسوز رهبر

    علامه مصباح یزدی(حفظه الله):
    آن‌چه در طول این سال‌ها فهمیده‌ایم این است که رهبری با وجود اشتغالات زیادی که داشته‌اند، کوچک‌ترین انحراف و لغزشی نداشته‌اند و مشکلاتی را با سرانگشت تدبیر حل کرده‌اند که جز با تأیید الهی میسر نبود.

     ما قصد غلو نداریم و نمی‌گوییم رهبری معصوم است، ولی خدا بندگان مخلصش را به نوری مجهز می‌کند که بسیاری از مسائل را بهتر می‌بینند و این وعده الهی است که بندگان خالص خود را تأیید می‌کند.

     شناخت دین و تقوا و اهتمام به درک مسائل اجتماعی وظیفه امروز ماست و هرکجا ابهامی برای ما پیش آمد باید برای شناخت راه صحیح به ولی فقیه رجوع کنیم.

    @mesbahyazdi_ir
  24. سرباز بصیر

    سلام علیکم
    جناب دلسوز رهبر متن را درست نخوانده ایدو مغالطه نموده اید،اشاره می کنید به نظر صاحب نهایة الأثر و الحدیث که نصیحت را جمله ای می داند به معنای موعظه خالصانه ولی ادامه متن صاحب نهایه را نخوانده اید که به تفاوت معنایی النصیحة در موارد مختلف اشاره نموده است و نکته دیگر اینکه مقاله در بیان جواز یا عدم جواز نقد امام المسلمین نیست که بررسی آن مجالی دیگر را می طلبد(لینک مجله حوزه که در مقاله به آن اشاره شده است جواز یا عدم جواز نقد را تا حدودی پاسخ داده است) بلکه مقاله درصدد ابطال استنتاج مد نظر آقای روحانی از روایت مشهور نبوی است.
  25. سرباز ولایت


    آقای دلسوز رهبر به نظر می رسد متن بالا را به درستی مطالعه ننموده اید،متن بالا در مقام بررسی جواز نقد یا عدم نقد نیست،در مقام ابطال استنباط رییس جمهور از روایت مذکور است،مقاله چگونه مفاهیم دینی وارونه تفسیر می شود را که در مقاله فوق لینکش قرار داده شده است را بخوانید.
  26. دلسوز رهبر

    متاسفانه از همان دو خط نامربوط اول متن (بزدل، ترسو...) و دو خطر آخر متن (امت حزب الله) روشن میشود که اصلا قرار نیست یک نقد "علمی" را ببینیم.

    متاسفانه با دیدن برخی از فضاهای مذهبی انسان تاسف میخورد که چرا کمترین آشنایی با مبانی اسلامی در موضع افرادی که ادعای مسلمانی دارند نیست.

    قبل از توضیح خودم از شما میخواهم لااقل نزد مراجع بروید و ببینید کدام یک از مراجع نقد رهبری را مثل شما آن هم با این توجیحات عجیب و غریب، ممنوع میدانند؟ و چقدر برداشت شما طبق آموزه های اسلام است؟

    اشکالات اساسی بسیاری به مطلب شما وارد است ولی فقط اشاره به یک مورد اصلی میکنم.

    شما به لحاظ لغوی زحمت کشیدید حرف رئیس جمهور را اثبات کردید ولی در نهایت اینقدر به حاشیه رفتید که گویا حرف خودتان هم یادتان رفت و باز هم حرف خودتان را زدید.

    در متن شما دقیقا آمده است که با توجه به لغت، نصیحة در واقع جمله ایست که معنای این جمله هم اراده خیر برای نصیحت شونده است، یعنی در نصیحت کننده خیرخواهی را شرط می داند.
    آیا گفتۀ رئیس جمهور چیزی غیر از این بود؟ آیا غیر از این گفت که انتقاد کنیم از روی دلسوزی و خیرخواهی؟

    "براساس تعالیم دینى، معتقدیم یکى از حقوق رهبر بر مردم، لزوم دلسوزى و خیرخواهى براى او است. این حق تحت عنوان «النصیحة لائمة المسلمین» و امر به معروف و نهى از منکر تبیین شده است. نصیحت به معناى خیرخواهى براى رهبران اسلامى است که یکى از ساز و کارهاى تحقق آن اندرزدهى است. بنابراین نه تنها انتقاد از ولى‏فقیه جایز است؛ بلکه در جاى خود واجب شرعى است و منافع و مصالح شخصى یا گروهى نباید مانع انجام دادن آن شود. از این رو، در نظام جمهوری اسلامی ایران، نه تنها قانون اساسی با برابر دانستن رهبری در برابر قانون مانند همه شهروندان ایران امکان نقد رهبری را فراهم آورده است بلکه هرگز قاعده ای حتی عرفی برای جلوگیری از نقد رهبری وضع نشده است. و حتی نهادی قانونی که کار ویژه نظارت و نقد و بررسی اعمال رهبری را به صورت دائمی و توسط متخصصان و کارشناسان بر عهده داشته باشد، پیش بینی شده که همان مجلس خبرگان رهبری است." (مجلس خبرگان، علی رضا محمدی، نشر معارف)