طلبگی تا اجتهاد

آنچه که لازم است عرض بکنم - که از همه‌ی این مطالب مهمتر است - نسبت حوزه‌های علمیه است با انقلاب و نظام اسلامی. هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد. نظام اسلامی یک امکان عظیمی را در اختیار داعیان الی‌اللّه و مبلّغان اسلام قرار داده… این فرصت تا امروز کِی برای روحانیت وجود داشته؟
علاوه بر این، ابزارهای تسهیل‌کننده، مثل رایانه‌ها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست![خطاب به روحانیون!).
اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمیشناسید، برسانید؛ این فرصت فوق‌العاده‌ای است؛ نبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد: از فرصت این همه جوان، این همه استبصار، این همه میل و شوق به دانستن، شما برای ترویج معارف اسلامی چه استفاده‌ای کردید؟ نظام اسلامی یک چنین خدمتی به ما معممین و روحانیون کرده. مگر میتوانیم خودمان را کنار بگیریم؟
بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی 19/07/1391

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

رسانه های همسو

نفوذ شناسی مبتنی بر قرآن کریم/تحقیقی در قرآن کریم با موضوع «نفوذ»، به منظور تبیین بیانات رهبری

 یادداشت‌ و مقاله محصولات بصیرت اجتماعی سیاست بازخوانی ادبیات انقلاب

//bayanbox.ir/view/3380163797883964299/%D9%86%D9%81%D9%88%D8%B0%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85.png

 



 

بِسْمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم

 

 

مدتی است که رهبر فرزانه انقلاب(حفظه الله) درباره «خطر نفوذ دشمن» سخن می گویند، از جمله:

اهمیت نفوذ دشمن

یک‌جور دشمنی، دشمنیِ سخت است؛ بمبی بیندازند، تیری بزنند، تروریستی بفرستند. یک‌جور دشمنی، دشمنی‌های نرم است که من از چندی پیش مسئله‌ی نفوذ را مطرح کردم؛ نفوذ خیلی مسئله‌ مهمّی است.

4 آذر 94 در دیدار فرماندهان بسیج

معنای نفوذ

تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاه‌ها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر می کند ... بنابراین خیال او آسوده است؛ بدون اینکه لازم باشد خودش را به خطر بیندازد و وارد عرصه بشود، شما برای او داری کار میکنی؛ هدف این است، هدف نفوذ این است.

4 آذر 94 در دیدار فرماندهان بسیج

انواع نفوذ

نفوذ اقتصادی ممکن است، که البتّه کم‌اهمّیّت‌ترین آن نفوذ اقتصادی است؛ و ممکن است که جزو کم‌اهمّیّت‌ترین هم‌ نفوذ امنیّتی باشد. نفوذ امنیّتی چیز کوچکی نیست امّا در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی، کم‌اهمّیّت است.

25 شهریور 94 در دیدار فرماندهان سپاه

نفوذ فردی و جریانی

نفوذ دو جور است: یک نفوذ موردی است، نفوذ فردی است؛ یک نفوذ جریانی است ...

نفوذ جریانی، یعنی شبکه‌سازی در داخل ملّت؛ به‌وسیله‌ی پول که نقش پول و نقش امور اقتصادی اینجا روشن میشود. عمده‌ترین وسیله دو چیز است‌: یکی پول، یکی هم جاذبه‌های جنسی...

4 آذر 94 در دیدار فرماندهان بسیج

نخبگان هدف اصلی نفوذ

آماج نفوذ هم چه کسانی هستند؟ عمدتاً نخبگان، عمدتاً افراد مؤثّر، عمدتاً تصمیم‌گیران یا تصمیم‌سازان، اینها آماج نفوذند؛ اینها هستند که سعی میشود روی اینها نفوذ انجام بگیرد؛ بنابراین نفوذ خطر است؛ نفوذ خطر بزرگی است...

4 آذر 94 در دیدار فرماندهان بسیج 


این مقاله در صدد است تا این بحث را از منظر قرآن کریم مورد بررسی قرار دهد و در هشت بخش گرد آمده است:

1.      تعریف دشمن

2.      سرسخت ترین دشمن

3.      اقسام اهل ایمان در برابر دشمن

4.      خطر نفوذ دشمن

5.      عاقبت سازش با دشمن

6.      راه های مقابله با نفوذ دشمن

7.      حمایت خدا از شما در برابر دشمن مادامی است که سستی نکنید

8.      یک داستان عبرت آموز

البته این مقاله ادعا ندارد که تمام آیات مرتبط را آورده باشد و اختصار، تا حدّ امکان مراعات شده است. 

 

1.    تعریف دشمن

 

1.      همه دنیا را دشمن خود  نمی دانیم، لذا با دنیا تعامل سازنده داریم ولی قطعاً «دشمن» داریم و این امر یک «توهم» نیست، بلکه عین حقیقت است.

دشمن کسی است که منافع ملی او اقتضا می کند که ما از دینمان دست بکشیم و آواره و نابود شویم.

ممتحنه، 8 و 9

﴿لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ

خداوند شما را از کسانى که در امر دین با شما به کارزار برنخاسته و شما را از دیارتان بیرون نکرده‏ اند باز نمى‏ دارد که با آنها نیکى کنید و با آنان به عدل و داد رفتار نمایید، چرا که خداوند دادگران را دوست مى ‏دارد.

﴿إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى‏ إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ

خداوند شما را فقط از دوستى با کسانى نهى مى‏ کند که در امر دین با شما پیکار کرده و شما را از دیارتان بیرون رانده و بر بیرون راندنتان یکدیگر را یارى نموده‏ اند؛ و کسانى که با آنان طرح دوستى بریزند قطعا ستمکارند.

 

2.      دشمن کسی است که بغض او در سخنانش آشکار است و بدانید که آنچه از بغض و کینه، در دل پنهان می کند بیش از این است.

آل عمران، 118

﴿قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفی‏ صُدُورُهُمْ أَکْبَر﴾

[ای اهل ایمان به دشمن اعتماد نکنید چراکه] دشمنى از دهان ‏هایشان و لحن سخنانشان آشکار است و آنچه سینه ‏هایشان از دشمنى شما پنهان مى ‏دارد، بزرگ‏تر است.

 

2.  سرسخت ترین دشمن

 

مائده، 82

﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصارى‏﴾

بی گمان، سرسخت ترین مردم را در دشمنى با اهل ایمان، یهودیان و مشرکان خواهى یافت، و نزدیک‏ترین مردم را در دوستى با مؤمنین، کسانى خواهى یافت که گفتند: ما مسیحى هستیم.

نکته 1

باید دقت کرد که این آیه طیف بالا و پایین دشمنان مؤمنین را بیان کرده و مفهومش آن نیست که با مسیحیان طرح دوستی بریزید، چرا که در آیه 51 همین سوره مائده دستور داد:

﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِیاءَ

ای اهل ایمان، یهودیان و مسیحیان را دوستان خود مگیرید، زیرا آنان با وجود این‏که باهم اختلاف دارند در برابر شما با یکدیگر هم دل ‏اند.

نکته 2

گاه می گویند که چرا با صهیونیسم و آمریکا دشمن اید؟ اما با چین و روسیه که آنها هم مؤمن نیستند پیمان می بندید؟

جواب آن است که در عصر نبی اکرم ص هم ایشان ابتدا دشمن اصلی را شناسایی می کردند و با جریانات دیگر پیمان معاهده عدم جنگ و عدم یاری دشمنان اسلام می بستند. امروز هم باید دشمن اصلی(شیطان بزرگ) را شناخت و با کسانی که حاضرند در برابر او بایستند، پیمان بست. لذا امام علی ع در حکمت 295(یا 301) نهج البلاغه به این اصل عقلایی اینگونه رهنمود دادند:

أَصْدِقَاؤُکَ ثَلَاثَةٌ وَ أَعْدَاؤُکَ ثَلَاثَةٌ

دوستانت سه نفر، و دشمنانت نیز سه نفرند:

 

فَأَصْدِقَاؤُکَ صَدِیقُکَ وَ صَدِیقُ‏ صَدِیقِکَ‏ وَ عَدُوُّ عَدُوِّکَ

امّا دوستانت: دوستت، و دوست دوستت، و دشمن دشمنت هستند.

 

وَ أَعْدَاؤُکَ عَدُوُّکَ وَ عَدُوُّ صَدِیقِکَ وَ صَدِیقُ عَدُوِّک‏.

امّا دشمنانت: دشمنت، و دشمن دوستت، و دوست دشمنت مى‏ باشند.

البته تردیدی نیست که در حین هم پیمان شدن با سایرین، باید دقت کرد که به گونه ای با آنها رفاقت نشود که منجر به ضربه خوردن از آنها شود. بنابراین باید دشمنان را رتبه بندی کرد و همگی در یک رتبه نیستند.

 

3. اقسام اهل ایمان در برابر دشمن

 

1.      ساده انگاران: چون خودشان خوبند، همه را خوب می پندارند لذا دشمن را دوست دارند حال آنکه دشمن  آنها را دوست ندارد.

آل عمران، 119

﴿ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُم‏﴾

هان، شما همان هایى هستید که دشمنتان را از روی سادگی دوست مى‏ دارید، ولى آنها شما را دوست نمى ‏دارند ... 

 

2.      کسانیکه در دل مرض دارند: از دشمن می ترسند که مبادا از ناحیه او خطری به ایشان برسد لذا به دشمن متمایلند.

مائده، 52

﴿فَتَرَى الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشى‏ أَنْ تُصیبَنا دائِرَة

پس بیمار دلان را مى ‏بینى که براى طرح دوستى با دشمنان، شتابان به میان آنان مى‏ روند و  مى ‏گویند: مى ترسیم که گزندى از آنان به ما برسد و به یارى آنان نیازمند شویم.

فَعَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلى‏ ما أَسَرُّوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ نادِمینَ

پس امید است که خداوند براى مؤمنان پیروزى پدید آورد و یا از جانب خود امرى پدیدار سازد، آن‏گاه بیماردلان سست ‏ایمان از آنچه در دوستى با دشمن در دل‏هایشان نهان مى ‏داشتند پشیمان مى ‏شوند. 

 

3.      افراد زیرک: دشمنیِ دشمن را درک می کنند و می دانند که اگر هم در برابر دشمن نایستند اینطور نیست که دشمن از دشمنی اش دست بکشد.

 

مائده، 54

﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَه

ای اهل ایمان، هرکس از شما که از دین خود برگردد و به کفر گراید بداند که دین خدا بى ‏یاور نمى‏  ماند، زیرا دیرى نمى ‏گذرد که خداوند مردمى را مى ‏آورد که آنان را دوست مى‏ دارد و آنان نیز او را دوست مى‏ دارند؛

 

أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم

در برابر مؤمنان فروتن‏ند و به آنان مهر مى‏ ورزند ولى بر کافران سرافرازند؛ در راه خدا پیکار مى‏ کنند و در کارهایشان از سرزنش هیچ سرزنش‏ کننده ‏اى بیم ندارند.

 

ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ

این فضل خداست که به هرکس بخواهد عطا مى‏ کند، و خدا بخششى گسترده و فضلى بى‏ پایان دارد و به کسانى که درخور بخشش‏ اند داناست.

 

4. خطر نفوذ دشمن

 

1.      دشمن می خواهد دین ما را از ما بگیرد

بقره، 120

﴿وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ

قطعاً یهودیان و مسیحیان از تو خشنود نخواهند شد مگر این‏که از دین آنها پیروى کنى‏.

آل عمران، 72

﴿وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ آمِنُوا بِالَّذی أُنْزِلَ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ

و گروهى از عالمانِ‏ اهل کتاب به پیروان خود گفتند: اول روز به آنچه از آیات قرآن‏ بر مؤمنان نازل شده -به مکر و حیله‏- ایمان آورید، و در پایان روز کفر ورزید، شاید مؤمنان با این ایمان و انکار شما به تردید افتند و از دینشان بازگردند 

 

2.      دشمن این طور است که هر شری به شما اصابت کند شاد می شود و هر خیری که شما را مسّ کند(اگرچه اصابت نکند) خشمگین است

 

بنابراین قطعاً نه شرّی را از شما دور می کند و نه خیری را به شما می رساند.

آل عمران، 120

﴿إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئا

دشمنان شما اینطورند که اگر خیری به شما نزدیک شود، مایه اندوهشان مى ‏شود، و اگر به شما بدى رسد شاد مى‏ شوند. و اگر بر ناگوارى ‏ها صبر کنید و تقوا پیشه سازید، نیرنگشان اندک زیانى به شما نمى ‏رساند.

آل عمران، 118

﴿لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ

دشمنانتان در حق شما از هیچ شرّ و فسادى کوتاهى نمى‏ کنند. دوست داشته ‏اند که شما در رنج بیفتید و سخت زیان ببینید.

 

 

3.      خیلی به پیمان های دشمن اعتماد نکنید. احتمال پیمان شکنی اش زیاد است.

توبه، 12

﴿وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی‏ دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ

و اگر دشمنان، پیمان ‏هایشان را پس از تعهدشان شکستند و در دین شما زبان به طعنه و عیب جویى گشودند، در این صورت با ایشان که پیشوایان کفرند بجنگید چراکه نسبت به پیمان ‏هایشان‏ هیچ تعهدى نیست.

 

5.  عاقبت سازش با دشمن

اگر دشمن بر شما تسلط پیدا کند، به دشمنی اش ادامه می دهد و گردنتان را می شکند

ممتحنه، 2

﴿إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُون

اگر دشمنانتان بر شما چیره شوند، همچنان دشمنتان خواهند بود و تمام دشمنی خود را فقط بر شما اعمال می کنند، و دست‏هایشان را (به اسارت، آزار و کشتن‏) و زبان‏هایشان را (به بدگویى، تحقیر و ناسزا) بر ضد شما مى ‏گشایند و بدانید که اینها همان ها بودند که کافر شدنتان را آرزو داشتند.

 

6.  راه های مقابله با نفوذ دشمن

 

1.      آنها را به عنوان ولی و سرپرست نگیرید

مائده، 51

﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِیاءَ

ای اهل ایمان، یهودیان و مسیحیان را دوستان خود مگیرید، زیرا آنان با وجود این‏که باهم اختلاف دارند در برابر شما با یکدیگر هم دل ‏اند. 

 

2.      دوست نزدیک از آنها نگیرید

آل عمران، 118

﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ

ای اهل ایمان، به غیر خودی اعتماد نکنید و آنان را همراز خود نگیرید. 

 

3.      اسرار نظامی خود را به آنها ندهید

 

مقدمه: سبب نزول آیات ابتدای سوره ممتحنه

«حاطب بن ابی بلتعة» مسلمان شد و به مدینه آمد اما همسر کافرش در مکه باقی ماند. کفار قریش که پس از شکست در جنگ احزاب از ناحیه پیامبر نگران بودند از همسر «حاطب» خواستند تا نامه ای به شوهرش نوشته و از او بپرسند که آیا پیامبر قصد جنگ با قریش را دارد؟

او نامه ای نوشت و حاطب هم در نامه ای خطاب به همسرش نوشت که پیامبر قصد نبرد با کفار مکه را دارد. «حاطب» نامه را به زنی به نام «صفیه» داد و او نامه را در سرش پنهان کرد و به سوی مکه شتافت.

جبرئیل برای نبی اکرم خبر این واقعه را آورد و پیامبر، امیرالمؤمنین و زبیر را مأمور کردند تا نامه را از صفیه بگیرند تا راز برنامه ریزی برای جنگ با کفار قریش بر آنها فاش نشود.

امیرالمؤمنین علیه السلام به «صفیه» رسیدند و نامه را از او گرفتند و به پیامبر رساندند.

پیامبر به «حاطب» فرمودند: چرا چنین کردی؟

«حاطب» گفت: خدا می داند که بر دین شما هستم ولی همسرم نامه نوشت که قریش با او خوشرفتارند، از این رو خواستم با پاسخ نامه شان، محبت آنها را جبران کنم!

در پس این واقعه بود که سه آیه ابتدای این سوره نازل شد و از محبت ورزی با کفار نهی کرد و در آیات بعد، ابراهیم و مؤمنین همراه او را که از مشرکین اعلام برائت نمودند «اسوه حسنه» خواند[1].

ممتحنه، 1

﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ

اى اهل ایمان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگیرید، شما با آنان اظهار دوستى مى‏ کنید، در حالى که آنان به طور یقین به آنچه از حق براى شما آمده کافرند

یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فی‏ سَبیلی‏ وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتی

و پیامبر و شما را به خاطر ایمانتان به خدا که پروردگار شماست از وطن بیرون مى ‏کنند، پس آنان را دوستان خود مگیرید، اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودیم بیرون آمده ‏اید

تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ

چرا مخفیانه به آنان پیام دوستی مى ‏دهید؟ در حالى که من به آنچه پنهان مى ‏داشتید و آنچه آشکار کردید داناترم

وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ

و هر کس از شما با دشمنان من رابطه دوستى برقرار کند، مسلماً از راه راست منحرف شده است.

 

4.      آنقدر از نظر قوای نظامی قوی باشید که از شما بترسد و فکر حمله را از سر بیرون کند

انفال، 60

﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُم

شما مؤمنان باید براى مقابله با کافرانى که پیرامون شمایند، آنچه در توان دارید از نیروى رزمى و اسبان آماده نبرد فراهم آورید تا بدین‏وسیله کسانى را که دشمن خدا و دشمن شمایند بترسانید و اندیشه هجوم به مسلمانان را از خود دور کنند

وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ

و نیز باید براى مقابله با دشمنان دیگرى که غیر از اینانند و شما از آنان بى‏ خبرید و خدا به وجودشان آگاه است نیروى رزمى آماده کنید.

توبه، 123

﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ

اى کسانى که ایمان آورده ‏اید، با کافرانى که همجوار شما هستند پیکار کنید، و باید در شما صلابت و سرسختى بیابند، و بدانید که خدا با تقواپیشگان است و آنان را یارى مى ‏کند.

دو نکته از تفسیر المیزان:

§         قاتلوا الذین یلونکم من الکفار: در این آیه خداوند مؤمنان را به جهادى فراگیر که گسترش اسلام را در تمام نقاط روى زمین در پى دارد فرا خوانده است، زیرا جهاد هر گروهى از مؤمنان با کافران همجوارشان هنگامى پایان مى‏پذیرد که همه نقاط روى زمین در سیطره اسلام درآمده باشد.

§         ولیجدوا فیکم غلظة: «غلظه» به معناى سختى و صلابت به خاطر خداست، نه به این معنا که با کفار با خشونت و سنگدلى و ستم‏ پیشگى برخورد کنند، زیرا اسلام در همه اصول خود این‏گونه برخوردها را ناپسند شمرده است. علاوه بر این، آیاتى که بیانگر وجوب جهاد و ترغیب به آن است مجاهدان را از تعدّى و تجاوز برحذر داشته است.

 

5.      رسماً انزجار و بیزاری خود را از دشمن اعلام کنید

ممتحنه، 4

﴿قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی‏ إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ

قطعا در گفتار و رفتار ابراهیم و کسانى که با او بودند براى شما الگویی نیکوست

إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُم

آن‏گاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به‏ جاى خدا مى‏ پرستید دورى مى ‏جوییم و با شرک ورزیدن شما مخالفت مى‏ کنیم

وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَه

و میان ما و شما براى همیشه دشمنى و کینه پدید آمده است، مگر این‏که به خداى یکتا ایمان بیاورید.

6.      با خودتان مهربان باشید و نزاع نکنید و وحدت داشته باشید وگرنه ضعیف می شوید.

انفال، 46

﴿وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ

و خدا و پیامبرش را در امر جهاد فرمان برید و با یکدیگر اختلاف نکنید که ناتوان مى ‏شوید و عزّت و شکوهتان از بین مى ‏رود، و بر سختى ‏هاى جنگ و اطاعت از خدا و پیامبر شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است و آنان را یارى خواهد کرد.

فتح، 29

﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ

محمّد -صلی الله علیه و آله- فرستاده خداست، و کسانى که با اویند، در برابر کافران سرسخت و در میان خود مهربانند.

 

7.      در همان لحظاتی که خیلی از جانب دشمن تحت فشار هستید بدانید که «نصرت الهی» نزدیک شده. لذا اندکی صبر کنید تا گره گشایی شود.

بقره، 214

﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ؟

آیا اینگونه پنداشته اید که به بهشت مى‏ روید و حال آن‏که هنوز همانند داستان کسانى که قبل از شما درگذشتند براى شما پیش نیامده است؟

مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‏ نَصْرُ اللَّهِ؟

محنت‏ها و گزندها به آنان رسید و پیوسته دچار ترس و اضطراب شدند تا آن‏جا که پیامبر و کسانى که ایمان آورده و با او بودند، گفتند: پس یارى خدا کى خواهد رسید؟

أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریبٌ

بدانید که به یقین یارى خدا نزدیک است.

 

7. حمایت خدا از شما در برابر دشمن مادامی است که سستی نکنید

آل عمران، 152

﴿وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ

همانا خدا راستى و درستى وعده خود را در مورد پیروزى شما به ثبوت رسانید، آن‏گاه که در ساعات نخستین جنگ اُحُد، به اذن او کافران را مى ‏کشتید و ریشه‏ کن مى‏ کردید و همچنان پیش مى ‏رفتید

حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ عَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراکُمْ ما تُحِبُّون

تا آن زمان که در پاسدارى از گذرگاه اُحُد سستى کردید و در آن کار کشمکش نمودید و سرانجام دستور پیامبر را نافرمانى کردید و گذرگاه را رها ساختید، و این بعد از آن بود که خداوند آنچه را دوست مى ‏داشتید (غنیمت‏هاى جنگى دشمن که بر زمین ریخته بود) به شما نشان داد و شما به طمع رسیدن به غنیمت تنگه احد را خالی کردید.

مِنْکُمْ مَنْ یُریدُ الدُّنْیا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُریدُ الْآخِرَةَ

آرى، از میان شما کسانى‏ اند که دنیا را مى ‏خواهند و از میان شما کسانى ‏اند که سراى آخرت را مى ‏طلبند.

 

8. یک داستان عبرت آموز

1.      باید با هواپیماهای کوچک(پهپاد) از دشمن جاسوسی کرده و وضعیتشان را شناسایی کنید.

نمل، 22 تا 28(داستان حضرت سلیمان ع و هدهد)

﴿فَقالَ أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقینٍ (22)

هدهد پس از درنگى نه ‏چندان طولانى به حضور سلیمان رسید. سلیمان سبب غیبتش را پرسید. هدهد گفت: به چیزى آگاهى یافتم که تو از آن بى ‏خبرى؛ براى تو از دیار «سبأ» خبرى مهم و صحیح آورده ‏ام.

إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَ أُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظیمٌ (23)

من زنى را یافتم که بر مردم سبأ حکومت مى‏ کرد و از تمام آنچه که پادشاهان براى اداره کشور خود به آن نیازمندند به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت.

وَجَدْتُها وَ قَوْمَها یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ فَهُمْ لا یَهْتَدُونَ  (24)

او و قومش را یافتم که به جاى این‏که براى خدا سجده کنند، براى خورشید سجده مى‏ کردند، و شیطان کارهاى ناروایشان را براى آنان آراسته و در نتیجه آنان را از راه خدا و پرستش او بازداشته بود، ازاین رو به حق راه نمى‏ یابند.

أَلاَّ یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذی یُخْرِجُ الْخَبْ‏ءَ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ (25)

آرى، شیطان براى آنان چنین آراسته بود که براى خدا سجده نکنند؛ همان خدایى که موجودات را از عدم به درآورده و در آسمان‏ها و زمین به آنها وجود بخشیده و آنچه را که پنهان مى‏ کنید و آنچه را که آشکار مى‏ سازید همه را مى ‏داند.

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ (26)

خداست که هیچ معبودى جز او شایسته پرستش نیست و خداوندگار عرش بزرگ است.

قالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْکاذِبینَ (27)

سلیمان گفت: خواهیم دید که آیا راست گفتى یا از دروغگویانى.

اذْهَبْ بِکِتابی‏ هذا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ ما ذا یَرْجِعُونَ

پس نامه‏ اى نگاشت و به هدهد گفت: این نامه مرا ببر و به سوى ملکه سبا و بزرگان دربارش بیفکن، سپس از جمع آنان به کنارى برو، و در جایى که آنان را مى ‏بینى قرار گیر، آن‏گاه ببین درباره این نامه چه سخنانى را ردّوبدل مى ‏کنند.

 

2.      دشمن وقتی در شما احساس قوت کند سعی می کند با هدایایی شما را از مقابله باز دارد. اما اگر استوار بایستید تسلیم می شود.

نمل، 30 تا 32 و 35 تا 37 و 42

﴿إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ (30)

ملکه سبأ نامه سلیمان را دریافت کرده و شروع به خواندن کرد: آن نامه از سلیمان است و با نام خدا آغاز شده و مطلع آن این است: به نام خداوند با رحمت عامّ و خاصّ.

أَلاَّ تَعْلُوا عَلَیَّ وَ أْتُونی‏ مُسْلِمینَ (31)

و مضمون نامه این است: بر من برترى مجویید و به حالت تسلیم نزد من آیید.

قالَتْ یا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونی‏ فی‏ أَمْری ما کُنْتُ قاطِعَةً أَمْراً حَتَّى تَشْهَدُونِ (32)

پس به منظور مشورت گفت: اى مهتران، در مورد کارى که براى من پیش آمده است رأى خود را بازگویید، که من در اداره امور هرگز خودرأى نبوده و هیچ‏گاه بدون حضور شما در کارى تصمیم نگرفته‏ ام.

...

وَ إِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِمْ بِهَدِیَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ (35)

من پیش از آن‏که به جنگ اقدام کنم، خبرگانى را با هدیه ‏اى به سوى آنان مى ‏فرستم، پس مى‏ نگرم که آن فرستادگان با چه خبرى بازمى ‏گردند و مقدار انعطاف سلیمان را نظاره خواهیم کرد که آیا با این هدیه سست خواهد شد یا خیر؟

فَلَمَّا جاءَ سُلَیْمانَ قالَ أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتاکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ (36)

چون سرپرست فرستادگان نزد سلیمان آمد و هدیه ملکه را تقدیم سلیمان کرد، سلیمان گفت: آیا مرا به مال ناچیز دنیا یارى مى‏ دهید؟ این نبوت و سلطنتى که خدا به من عطا کرده بهتر است از آنچه به شما داده است. من این کار شما را ناپسند مى‏ دانم و ناپسندتر این‏که شما به هدیه خود شادمانید و آن را بزرگ مى ‏شمرید.

 

ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها وَ لَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها أَذِلَّةً وَ هُمْ صاغِرُونَ (37)

به سوى آنان بازگرد که قطعا با سپاهیانى که قوم سبا را در همان دیارشان در برابر آن هیچ تاب و توانى نباشد به سویشان خواهیم آمد و آنان را با ذلت و خوارى از آن‏جا بیرون خواهیم کرد.

...

فَلَمَّا جاءَتْ قیلَ أَ هکَذا عَرْشُکِ قالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ وَ أُوتینَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ کُنَّا مُسْلِمین‏﴾

پس هنگامى که ملکه به حضور سلیمان رسید، به او گفته شد: آیا تخت تو همین‏گونه است؟ پاسخ داد: گویى این همان است. و دریافت که سلیمان با این کار داراى قدرتى برتر است؛ از این رو گفت: ما پیش از این به قدرت شگفت ‏آور سلیمان آگاهى یافته و تسلیم او شده بودیم.

 

نتیجه بحث

ای اهل ایمان، دشمن اگر در بین شما نفوذ کند هم دین شما را برباد خواهد داد(بقره، 120 و آل عمران، 72) و هم دنیای شما را بر باد خواهد داد(آل عمران، 120) و عاقبت شما را کشته یا از سرزمینتان آواره می کند(ممتحنه، 9).

پس خطر نفوذ دشمن را جدی بگیرید. 

روح الله راسل ؛ طلبه حوزه علمیه قم

15 صفر 1437 ؛ 6 آذر 1394

 

[1] برگرفته از تفسیر قمی، ج2، ص361 و 362؛ در مجمع البیان، ج9، ص404 و 405 نیز جریانی شبیه آنچه در تفسیر قمی آمده نقل شده است. تفاسیر ذیل نیز در بیان سبب نزول این آیه به نقل تفسیر قمی اعتماد نموده اند و آن را نقل کرده اند: تفسیر الصافى، ج‏5، ص161؛ البرهان فى تفسیر القرآن، ج‏5، ص352 و 353؛ تفسیر نور الثقلین، ج‏5، ص299 و 300.

 

دریافت نسخه قابل چاپ

دریافت

نظرات (۱۰)

    • پاسخ:

      سلام بر شما دوست عزیز
      ممنونم از ابراز لطفتان
  1. میثم حمیدی نیک

    سلام و درود بر استاد راسل این مرد خدا
    واقعا از شما تشکر میکنم
    مطالب بسیار عالی و مورد استفاده
    کثرالله امثالک انشاءالله
  2. میثم حمیدی نیک

    سلام و درود بر استاد راسل این مرد خدا
    واقعا از شما تشکر میکنم
    مطالب بسیار عالی و مورد استفاده
    کثرالله امثالک انشاءالله
  3. علی عبودی

    سلام علیکم خدمت مدیریت محترم سایت
    ما سایت قرآنی و فرهنگی ای با عنوان دانشنامه قرآن و عترت درست کرده ایم ، خواهشمندیم سایت ما را جز پیوندهای سایت خود قرار دهید .
    آدرس سایت : www.qorankade.ir
    اجرکم عندلله
  4. سلام به استاد راسل عزیز.
    از این که توان قرآنی خود را خرج اسلام ناب انقلابی و سربازی رهبر عزیزمان کردید صمیمانه تشکّر کرده و از خداوند متعال می خواهم که شما را مورد نظر رحمت خاصّ خود قرار دهد.
  5. احمد سلطانی


    جمع بندی بسیار جالبی بود با ادبیات کاملا روان و گفتمان قرآنی 
    ما که عشق کردیم حاجاقا ..
     خدا قلم شما رو برای اسلام و مسلمین حفظ کند.. ..
    • پاسخ:

      سلام بر شما و سایر دوستانی که ابراز محبت کردند.
      عاقبت شما بخیر
  6. سریاز جنگ نرم

    سلام خسته نباشید
    از شما درخاست داریم تا فعالیت های خود را در موضوع دشمن شناسی و جنگ نرم(طبق فرمایشات رهبر عزیز)بیشتر کنید تا استفاده بیشتری از سایت خوب شما بکنیم ممنونم
    اللهم عجل لولیک الفرج