طلبگی تا اجتهاد

آنچه که لازم است عرض بکنم - که از همه‌ی این مطالب مهمتر است - نسبت حوزه‌های علمیه است با انقلاب و نظام اسلامی. هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد. نظام اسلامی یک امکان عظیمی را در اختیار داعیان الی‌اللّه و مبلّغان اسلام قرار داده… این فرصت تا امروز کِی برای روحانیت وجود داشته؟
علاوه بر این، ابزارهای تسهیل‌کننده، مثل رایانه‌ها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست![خطاب به روحانیون!).
اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمیشناسید، برسانید؛ این فرصت فوق‌العاده‌ای است؛ نبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد: از فرصت این همه جوان، این همه استبصار، این همه میل و شوق به دانستن، شما برای ترویج معارف اسلامی چه استفاده‌ای کردید؟ نظام اسلامی یک چنین خدمتی به ما معممین و روحانیون کرده. مگر میتوانیم خودمان را کنار بگیریم؟
بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی 19/07/1391

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

رسانه های همسو

۳

چرایی شکست جریان اصولگرایی در تهران (یادداشت وحید یامین پور) قسمت اول

 یادداشت‌ و مقاله بصیرت اجتماعی سیاست انتخابات

//bayanbox.ir/view/371733696150107871/%DA%86%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88%D8%AD%DB%8C%D8%AF-%DB%8C%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86-%D9%BE%D9%88%D8%B1.png

وحید یامین پور:

اصولگرایان در تهران شکست خوردند؛ به طور مطلق. ولی این شکست بیش از آنکه سیاسی باشد فرهنگی و تمدنی است. تهران شهری است با انبوهی از جمعیت متعلق به طبقه متوسط جدید شهری، پیچیده در سبک زندگی شبه مدرن با مطالبات شبه روشنفکرانه. چه بر مبنای مفهوم «طبقه و قشر» تحلیل کنیم و چه مبتنی بر مفهوم «سبک زندگی»، آنچه روشن است اینکه رای بخشی از مردم تهران عموماً

  • قداست زدایی شده
  • و عرفی
  • و حامل ارزش های غربگرایانه است.

 

به خصوص جوانان رای اولی و زنان به عنوان پیش قراولان تحول در ادراک هویتی و فرهنگی، ترجیح می دهند همواره اصلاح طلب باشند تا اصولگرا. اصلاح طلبی برای آنها نه یک گرایش سیاسی که مجموعه ای از نشانه ها و معانی فرهنگ نوگرایانه و مدرن است. شرکت در انتخابات برای این گروه از مردم نه یک کنش سیاسی که یک «فضا-رسانه» است؛ یک حرکت نمادین برای ادای پاره ای از دلبستگی ها و علاقه مندی هایشان وگرنه عموم کسانی که به لیست مشهور به امید رای داده اند نه منتخبان خود را می شناسند و نه حتی تفاوت آنها را با رقبا می توانند بیان کنند  ولی این انتخاب برای آنها ابراز یک تمایز در سلیقه ها و خواست ها و نوعی تشفی خاطر(آرامش خاطر) به حساب می آید.

 

برخی ممکن است برای این رخداد زمینه و اسناد امنیتی پیدا کنند. مثلا به نقش شبکه های اجتماعی، تلگرام یا ماهواره ها بپردازند. ولی این مساله اصل ماجرا را تغییر نمی دهد. بر فرض اینکه پیام های ساخته و پرداخته شده ای از خارج از کشور به داخل ارسال شده باشد، چرا گوش این جماعت شنوای این حرف هست ولی شنوای انبوهی از پیامهای رسمی درون نظام که از رسانه ها منتشر می شود، نیست؟!

من نتایج انتخابات در تهران را از جنس واکنش جوانان به فوت مرحوم پاشایی درک می کنم. آنها نیاز داشته اند بواسطه ی یک رای متفاوت، تفاوت های خود را ابراز کنند و از اینکه «دیگری» منسجم به حساب می آیند، لذت ببرند. در عصری که هویت ها زایل می شود، این پشت گرمی ناشی از با هم بودن و در عین حال متفاوت بودن، ایجاد هویت می کند. هرچند که این هویت هیجانی، زودگذر و قابل جهت دهی است.

 

بنابراین هشدار اصلی این است که اصولگرایان از یک رقیب سیاسی شکست نخورده اند بلکه این کنش سیاسی تجلی یک سبک زندگی است. تفاوت معنادار رفتار سیاسی مردم قم با مردم تهران در این انتخابات به فهم این اتفاق کمک می کند.


مطالب مرتبط:

قسمت دوم یادداشت وحید یامین پور

نظرات (۳)

  1. سلام ، تحلیل بسیار زیبایی بود ، بخشی از مهمترین علت ها رو بیان کرد ولی علل دیگری هم نقش داشت ...
  2. با سلام. ما موظفیم منصفانه قضاوت کنیم. واقعا از دوستان طلبگی تا اجتهاد انتظار بیشتری می ره .
    اولا انتظار می ره دید کلان تری نسبت به موضوعات سیاسی و اجتماعی داشته باشید.
    ثانیا اگر تحلیلی پیش پا افتاده ای که ارائه شد برای شهرهای دیگر و حتی برای روستاها مطرح شود چه برای اصولگراها و چه برای اصلاح طلب ها و چه در این دوره و چه دوره های قبل قابل طرح خواهد شد و کل انتخاب به عملی سطحی ، قداست زدایی شده ، بی محتوا یا ... نامیده خواهد شد. که ناشی از نگاه تیرگی و زردی چنین تحلیل هایی است که کمترین ارزشی به اراده ی مردم قائل نیست.
    حتما استان های دیگری که اصلاحات رای بیشتری آوردند دچار چنین اشتباهی شدند و استانهایی که به اصولگراها رای دادند بسیار بصیر تلقی خواهند شد.
    راجع به این موضوع می شود بیشتر از اینها گفتگو کرد که تا همین قدر خلاصه می کنم.
    این نوع نگاه اصلا منصفانه نیست و چیزی شبیه توهین به آراء مردم است.
    • پاسخ:

      با سلام
      متن یادداشت کاملا گویاست و به نظر نمیرسد یک تحلیل جزئی نگر باشد، بلکه دقیقا با رویکردی کلی نگر نگاشته شده است. یادداشت فوق، با رویکردی واقع گرایانه و عریان، با ادبیاتی به دور از شعارزدگی و سخنان کلیشه ای، به بیان ریشه نحوه رأی دهی بخشی! از مردم تهران پرداخته است و به نظر نمیرسد بیان ریشه ها، به معنای توهین باشد ...
      ضمنا شما که خواستار بذل انصاف هستید، آیا توهین هایی که نسبت به یادداشت فوق روا دانستید را منصفانه تلقی میکنید؟!
  3. خوبه که کم کاریها و افراطی گری های برخی افراد، فساد ها این چند وقته، گرانیها وهمه و همه رو بندازیم گردن سبک زندگی
    روش مبارکیه!؟
    اون زمانی که احمدی نژاد رای آورد یا قبلا هم که اصول گرایان رأی میاوردند هم سبک زندگی دلیلش بود یا بصیرت مردم
    من اصلاح طلب نیستم
    منتها اشتباهات خودمونو قبول کنیم وسعی در بهبود داشته باشبم
    والسلام
    • پاسخ:

      با سلام
      اگر کمی با دقت بیشتری به مسئله نگاه کنید متوجه خواهید شد که نوشته فوق در صدد بیان علت اصلی و زیربنایی مسئله بوده است و آن هم چیزی نیست جز یکی از عوارض بیشمار مدرنیته. به این ترتیب متوجه خواهید شد که بیان علت واقعی، به معنای برطرف کردنِ مسئولیت نیست بلکه در عین حال بیانگر کوتاهی اصلی نیروهای ارزشی و نمایاندنِ نقطه ضعف اصلی است. به عبارت دیگر، پدیده 7 اسفند، بیانگر کوتاهی هادیان جامعه در عرصه کلان نحوه زندگی کردنِ بخش بزرگی از جامعه است.