طلبگی تا اجتهاد

آنچه که لازم است عرض بکنم - که از همه‌ی این مطالب مهمتر است - نسبت حوزه‌های علمیه است با انقلاب و نظام اسلامی. هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد. نظام اسلامی یک امکان عظیمی را در اختیار داعیان الی‌اللّه و مبلّغان اسلام قرار داده… این فرصت تا امروز کِی برای روحانیت وجود داشته؟
علاوه بر این، ابزارهای تسهیل‌کننده، مثل رایانه‌ها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست![خطاب به روحانیون!).
اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمیشناسید، برسانید؛ این فرصت فوق‌العاده‌ای است؛ نبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد: از فرصت این همه جوان، این همه استبصار، این همه میل و شوق به دانستن، شما برای ترویج معارف اسلامی چه استفاده‌ای کردید؟ نظام اسلامی یک چنین خدمتی به ما معممین و روحانیون کرده. مگر میتوانیم خودمان را کنار بگیریم؟
بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی 19/07/1391

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

رسانه های همسو

۱

جمله فعلیه و اسمیه

 نحو 1

 



 

نسخه قابل چاپ

دانلود

بسم الله الرحمن الرحیم

در کتاب نحو مقدماتی و در تعریف جمله اسمیه نوشته شده است ... 

جمله اسمیه، جمله ایست که با اسم شروع می‌شود و جمله فعلیه جمله ایست که با فعل شروع می‌شود. اگر طبق این تعریف بخواهیم جمله "کیف جاء زیدٌ" یا "ایاک نعبدُ" را از نظر اسمیه و فعلیه مشخص کنیم، باید بگوییم این جمله ها اسمیه هستند در حالی که به این صورت نیست، بنابراین بهتر است در پی معیاری مطمئن‌تر و فراگیرتر برای تشخیص جمله اسمیه و فعلیه باشیم...

به این منظور باید یک مقدمه را مطرح کنیم تا در نتیجه آن بتوانیم یک قاعده برای تشخیص جمله فعلیه و اسمیه به دست آوریم.

 

 

تعریف کلام:

کلام لفظی است که اولاً از چند کلمه تشکیل شده باشد و ثانیاً مشتمل بر اسناد باشد.

اما اسناد چیست؟

اسناد:

نسبت بین اجزای کلام، به دو صورت است: 

 

اولاً: نسبت تامّه (اسناد): نسبتی که سکوت بر آن صحیح باشد. مثال:  زیدٌ قائمٌ

ثانیاً: نسبت غیرتامه (مرکب ناقصه): نسبتی که سکوت بر آن صحیح نباشد. مثال: کتابُ اللهِ 

 

نسبت تامه یا همان اسناد از دو قسم تشکیل شده است: مسند و مسندٌ الیه

مسند: چیزی که اسناد داده می‌شود. الذی یسند به

مسند الیه: چیزی که به آن اسناد داده می‌شود. الذی یسند الیه

 

زیدٌ (مسند الیه) قائمٌ (مسند)

قامَ (مسند) زیدٌ (مسند الیه)

قاعده کلی:

جمله اسمیه: مسند الیه (مبتدا) + مسند (خبر)

جمله فعلیه: مسند (همواره فعل) + مسند الیه (فاعل یا نائب فاعل)

 

طبق این قاعده، جمله‌ای که در ابتدای مطلب نوشتیم را کنترل می‌کنیم:

کیف جاء زیدٌ = کیف + جاء (مسند) + زیدٌ (مسند الیه) > جمله فعلیه است.

اایاک نعبد = ایاک + نعبد (مسند) + نحن مستتر (مسند الیه) > جمله فعلیه است.

 

دانلود

 

 

 

نظرات (۱)

  1. خیلى ممنون از مطلب مفیدتون.
    به عنوان مخاطب احساس کردم کمى به توضیح بیشترى احتیاج هست.
    با سپاس 🙏🏻🌸