طلبگی تا اجتهاد

آنچه که لازم است عرض بکنم - که از همه‌ی این مطالب مهمتر است - نسبت حوزه‌های علمیه است با انقلاب و نظام اسلامی. هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد. نظام اسلامی یک امکان عظیمی را در اختیار داعیان الی‌اللّه و مبلّغان اسلام قرار داده… این فرصت تا امروز کِی برای روحانیت وجود داشته؟
علاوه بر این، ابزارهای تسهیل‌کننده، مثل رایانه‌ها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست![خطاب به روحانیون!).
اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمیشناسید، برسانید؛ این فرصت فوق‌العاده‌ای است؛ نبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد: از فرصت این همه جوان، این همه استبصار، این همه میل و شوق به دانستن، شما برای ترویج معارف اسلامی چه استفاده‌ای کردید؟ نظام اسلامی یک چنین خدمتی به ما معممین و روحانیون کرده. مگر میتوانیم خودمان را کنار بگیریم؟
بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی 19/07/1391

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

رسانه های همسو

بازخوانی دیدگاه بی پرده امام خامنه ای(دام ظله) در مورد مذاکر به شیطان بزرگ

 بصیرت اجتماعی سیاست بازخوانی ادبیات انقلاب

//bayanbox.ir/view/1749561067291875197/%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C.jpg

بسم الله الرحمن الرحیم

در این مطلب، به بازخوانی ادبیات انقلاب با محوریت یکی از سخنرانیهای مقام معظم رهبری(دام ظله) که مربوط به سال 1372 میباشد، میپردازیم.

معظم اله در این سخنرانی، دیدگاه بی پرده و شفاف خود را نسبت به مذاکره با آمریکا، مطرح ساخته است.

صوت بریده شده این سخنرانی به مدت 12 دقیقه را از لینک زیر دریافت نمایید.

 

صوت بیانات به مدت 12 دقیقه دریافت
نسخه قابل چاپ دریافت

 

بنده دلم میخواهد این جوانان ما شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتىّ دانش آموزان مدارس روى این ریزترین پدیدههاى سیاسى دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلى هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دستهایى را که تلاش کردهاند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسى کنند. کشورى که جوانانش سیاسى نباشند، اصلا توى باغ مسائل سیاسى نیستند، مسائل سیاسى دنیا را نمیفهمند، جریانهاى سیاسى دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند .مگر چنین کشورى میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟! بله؛ اگر حکومت استبدادى باشد، میشود. حکومت هاى مستبد دنیا، صرفه شان به این است که مردم سیاسى نباشند؛ مردم درک و تحلیل و شعور سیاسى نداشته باشند. اما حکومتى که میخواهد به دست مردم کارهاى بزرگ را انجام دهد؛ نظام را میخواهد با قدرت بی پایان مردم به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام میداند، مگر مردمش بخصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجویش میتوانند غیر سیاسى باشند؟! مگر میشود؟! عالمِترین عالمِها و دانشمندترین دانشمندها را هم، اگر مغز و فهم سیاسى نداشته باشند، دشمن با یک آبنبات ترُش میتواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش کند، و در جهت اهداف خودش قرار دهد! این نکات ریز را، باید جوانان ما درک کنند. 
.. امریکا میگوید: «بیایید مذاکره کنیم.» نمیگوید: «بیایید رابطه برقرار کنیم.» مذاکره یعنى چه؟ یعنى آن پیوندى را که جمهورى اسلامى قطع کرد و برید و همان موجب شد که تمام عواطف صادقانه ى ملتهاى دنیا به این نظام جلب شود، این را دو مرتبه برقرار کند. یعنى در درجه ى اوّل، یک ضربه ى نمایان به جمهورى اسلامى بزنند؛ و از آنجا که تبلیغات هم در دست آنهاست، در دنیا منعکس کنند که «جمهورى اسلامى، از حرفهایش برگشت!» به چه دلیل؟ به این دلیل که نشسته است و با امریکا مذاکره میکند. آنوقت، یک یأس عمومى در تمام ملتها در آسیا و در آفریقا و در کشورهاى گوناگون و در خود اروپا و در خود امریکا به وجود آید. ملتهایى که امید پیدا کرده اند مسلمانان و حتى بعضى غیر مسلمانان ناامید شوند؛ و آن چهره ى باصلابت امام بزرگوارمان، که روى جمهورى اسلامى را پوشانده و آنها را وادار به حرکت میکرده است، مخدوش گردد؛ و بگویند: «نه  آقا! جمهورى اسلامى هم توبه کرد!» یا بگویند: «چون امام رفت، جمهورى اسلامى ایران توبه کرد!» اگر یادتان باشد، بعد از رحلت امام، یکى از شاه بیت هاى تبلیغاتى دشمن، همین بود که «امام  رفت؛ و اینها دیگر راه امام را رها کردند.» براى اینکه همان احساس را درون ملتها به وجود آورند؛ یا این را بگویند، یا بالاتر از این را. بگویند: «امام کى گفته بود ما با امریکا مذاکره نکنیم؟! کى امام چنین حرفى زده بود؟! امام همان چند روز زمان خودش را گفته بود! همان چند وقت را گفته بود! امام کى ما را نهى کرده است؟» یعنى حتىّ تصرف کنند در نظرات امام تصرفّ کنند که در میانِ صدها سخنرانى و بیان قاطع و صریح، این طور اظهار شده است. 
اولین ضربهاى که با این کار میخواستند بزنند، این بود که جمهورى اسلامى را از آبروى خودش؛ از آن حیثیّت و صلابت و قدرت و قامت استوارى که در چهره ها و خاطره هاى ملتهاى مسلمان در دنیا پیدا کرده است، ساقط کنند. ملت ایران مگر ملت کوچکى است؟ ملت ایران، فلان ملتِ از زیر بوته درآمدهى اروپایى یا آفریقایى که نیست! ملت کهنِ ریشه دارى است که هزاران سال سابقه دارد .
هزار و سیصد، چهارصد سال، بعد از اسلام، همیشه در اوج ملتهاى مسلمان قرار داشته است. آنوقت این ملت، آن هم با این انقلاب، آن هم با آن حرفها، همه چیز را گذاشت کنار و توبه کرد؟! آمد شروع کرد با امریکا مذاکره کردن؟! به صِرف اینکه جمهورى اسلامى بگوید «بله؛ ما مذاکره را قبول داریم.» یا این را بفهماند، یا طورى مشى کند که معلوم شود حرفى ندارد که با آمریکا مذاکره کند ،این، اوّلین ضربه است. و بعد، تازه شروع تحمیل هاست. 
شما وقتى با کسى قهرید، وقتى با کسى حرف نمیزنید، رودربایستى باهم ندارید. در مقابلِ هم، هیچ حالت توقعّى وجود ندارد. اما وقتى با کسى مذاکره شروع شد؛ پشت میز نشستید؛ یک قهوه باهم خوردید؛ یک گپ دوستانه هم در کنارش باهم زدید؛ در فلان محفل بین المللى نشستید و با همدیگر یک خرده درددل کردید؛ بعد رودربایستى به وجود میآید. آنوقت، اوّلِ شروعِ تحمیلات است. 
بدبختیهاى انقلابهاى دنیا و تسلطّ و نفوذ آمریکا همانطور که عرض کردم از همینجا شروع شد .مثل کشورهایى که بنده نمیخواهم اسم آنها را بیاورم. امروز هم آن کشورهاى بیچاره، غالبا چهره هاى بسیار بدى دارند. این است که روى مذاکره فشار می آورند. اصرار میکنند که «ایران چرا نمی آید با ما مذاکره کند؟» عدّهاى هم که آدمهایى ساده لوحند، یا نمیدانم، مرعوبند، یا بی اطلّاعند، یا غیر سیاسى اند، در داخل خودمان این حرفها را تکرار میکنند. من نمى دانم مى فهمند چه دارند مى گویند؟! 
بنده البته معتقدم: این حرفهایى که گاهى زده مى شود، از طرف بعضى مسئولین درجه دو و سهى نظام جمهورى اسلامى است. بحمد اللهّ، دولت و رئیس جمهور و وزرا، به فضل پروردگار، در آن قدرتِ روحى و معنوى واقعى و صحیح قرار دارند و براى خدا ایستاده اند. اما بعضى از این درجه دومى ها و سومی ها، که غالبا آدمهاى غیر مسئولند، گاهى زمزمه مى کنند: «چرا اینها با آمریکا مذاکره نمى کنند؟ چرا نمى گویند؟ چرا نمیروند حرف بزنند؟ حرف زدن چه ضررى دارد؟!» خیال مى کنند حرف زدن دو نفر آدمِ معمولى است که گوشهاى بنشینند و صحبت کنند. نمى فهمند این مذاکرهاى که دشمن این قدر روى آن اصرار مى کند، چه خطرات بزرگى براى جمهورى اسلامى دارد؛ که من شمّهاى از آنها را عرض کردم. 
بنده معتقدم که تکرار این حرفها از طرف آنها هم، کار بدى است. من این را عرض مى کنم. این نظر بنده است. بنده معتقدم: براى رایج کردن یک گناه در عمل، یکى از راههایش این است که آن گناه را در زبانها رایج کنند. آن قدر بگویند که قبحش از بین برود!

شما قضیه ى فلسطین و  سرنوشت شومى را که بعضى از فلسطینیها براى خودشان و ملت فلسطین قبول کردند، ببینید! امروز این تجربه ى بسیار عظیم و عبرت بزرگى است. از بس مدام در گوشه و کنار، کسى چیزى گفت و دیگران به او تشر نزدند! هى گفتند: «چه مانع دارد که ما با اسرائیل صحبت کنیم؟!» دیگر نگفتند: «دشمنِ غاصب!» نگفتند: «این دشمنِ غاصب است. این در خانه ى فلسطینیها نشسته است. چه مذاکرهاى؟! 
مذاکره ى با او این است که بگویند فلان فلان شده، از خانه ما برو بیرون!» مذاکرهى با غاصب، این است. مذاکره ى با ظالم این است که بگویند: «فلان فلان شده، چرا این قدر ظلم مى کنى؟!» مذاکره ،یعنى این. و اّلّا، مذاکره ى دوستانه، که بروند و بگویند و بخندند و او چیزى بگوید و این چیزى بگوید و بعد چانه بزنند، و اینکه گفته شود «دیگر با غاصب این حرفها را نداریم»، چه معنى دارد؟! 
هیچکس هم به آن کسانى که هى اسم مذاکره با اسرائیل را آوردند و آوردند و آوردند، تشر نزدند، تا عیب و قبحش در نظرها از بین رفت و آخرش به این روز تلخ و سیاه رسید. نکند کسانى که هى اسم مذاکره را اینجا و آنجا و در داخل ملت ایران مى آورند، قصدشان اینها باشد! ملت ایران، ملتى است که احتیاج به مذاکره و مراوده و ارتباط با دشمن مستکبر ندارد. مگر شما ضعیفید؟! مگر ملت ایران ملت کوچکى است؟! مگر ملت ایران، قدرت دفاع از خود را ندارد؟! ما چه احتیاج داریم به اینکه به درِ خانه ى مستکبرین، مستبدین و دیکتاتورهاى بین المللى برویم؟! 

 

 

 

 

تعداد بازدید: ۳۳۱۵