طلبگی تا اجتهاد

آنچه که لازم است عرض بکنم - که از همه‌ی این مطالب مهمتر است - نسبت حوزه‌های علمیه است با انقلاب و نظام اسلامی. هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد. نظام اسلامی یک امکان عظیمی را در اختیار داعیان الی‌اللّه و مبلّغان اسلام قرار داده… این فرصت تا امروز کِی برای روحانیت وجود داشته؟
علاوه بر این، ابزارهای تسهیل‌کننده، مثل رایانه‌ها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست![خطاب به روحانیون!).
اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمیشناسید، برسانید؛ این فرصت فوق‌العاده‌ای است؛ نبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد: از فرصت این همه جوان، این همه استبصار، این همه میل و شوق به دانستن، شما برای ترویج معارف اسلامی چه استفاده‌ای کردید؟ نظام اسلامی یک چنین خدمتی به ما معممین و روحانیون کرده. مگر میتوانیم خودمان را کنار بگیریم؟
بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی 19/07/1391

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

رسانه های همسو

شرح فارسی صمدیه، مصدر

 علمی نحو 1 شرح صمدیه

//bayanbox.ir/view/6994095648236532578/%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B5%D9%85%D8%AF%DB%8C%D9%87.jpg

بسم الله الرحمن الرحیم

در این مطلب، شرح فارسی مبحث مصدر از کتاب گرانبهای صمدیه را که توسط استاد پورمدنی بیان شده است، تقدیم شما دوستان مینماییم.

دریافت

 

الاسماء العاملهُ المشبههُ بالافعال: و هى خمسهٌ ایضا(مانند توابع):
الاول: المصدر و هو اسمٌ للحدث الذى اُشتُقَّ منه الفعلُ(نائب فاعلِ) و یَعمل(هو=مصدر) عملَ فعله مطلقا(1) الا اذا کان مفعولاً مطلقاً الا اذا کان بدلاً عن الفعل فوجهان و الاکثر ان یُضاف الى فاعله و لا یتقدم معموله علیه و اعماله(عمل دادن مصدر) مع اللام ضعیف کقوله ضعیفُ النکایه(یعنی جراحة) اعداءَه (2).

(1) دو حالت میشود مطلقا را تفسیر کرد: چه فعلش معلوم چه مجهول باشد و یا چه زمانش ماضی باشد و چه مضارع و استقبال باشد و چه لازم باشد و چه متعدی.
(2) شاهد در اعداء است که مفعول به است و به این معنی است کسی که ضعیف است مجروح کردنش دشمنانش را

مصدر:
مصدر مانند فعل خودش عمل میکند یعنی اگر مصدر فعل لازم است فقط فاعل میگیرد و اگر مصدر فعل متعدی است فاعل و مفعول میگیرد.
            § اعجبنی ذَهابُک / ذهابُ زیدٍ (به تعجب واداشت مرا رفتنِ تو/ رفتنِ زید)
            § اعجبنی ضرْبک زیداً (متعدی است و مفعول گرفته)
مگر مصدری که مفعول مطلق باشد که عامل نیست. 
البته این نیز استثنایی دارد که در حالتی است که مفعول مطلق، به واسطه حذف عاملش، نیابت از عاملش کرده باشد که در این حالت دو قول است:
    1. بعضی میگویند مصدرِ نائبِ از عامل عمل میکند.
            § سَقیاً لک 
            میگویند که تقدیر جمله این بوده سقاک اللهُ سقیاً لک که سقیاً جانشین سقا شده است و میگویند که خواصِ آن را کسب میکند.
    2. بعضی میگویند که همان عاملِ محذوف عمل میکند.

نکته 1: 
مصدر اکثراً اضافه به فاعلش میشود، نه به مفعول، البته گاهاً به مفعول هم اضافه میشود!
            § دفْعُ اللهِ الناسَ
            § اعجبنی ضرْبُ زیدٍ(فاعل) عمراً (مفعول به)
            § ندرتاً اضافه به مفعول: اعجبنی ضربُ عمرٍ(مفعول به) زیدٌ(فاعل)
نکته 2:
هیچ معمولی از معمولات مصدر بر آن مقدم نمیشود.
نکته 3:
عمل کردنِ مصدرِ محلّی به ال، ضعیف است. (به این معنا که از عرب فصیح شنیده نیشده است)
نتیجه گیری:
مصدرِ عامل یا مُنون است یا مضاف است و غالباً هم مضاف است البته گاهی هم مصدرِ مُنون، عمل میکند.
            § اطعامٌ فی یومٍ ذی مسغبه یتیماً (مفعول به اطعام)

تعداد بازدید: ۳۴۶۳